قالب وردپرس افزونه وردپرس

ما و بحران کمبود مخاطب

بدون تعارف، بچه های حزب اللهی مخاطب ندارند.
می دانم که گفتن این حرف هزار «نباید می گفتی» و «هر چیزی را نباید جلوی همه گفت» و «نه!» و … دارد اما از آنقدر جدی هست که بنشینم و درباره اش بنویسم.
این روزها روزهای تعطیل شدن ماهنامه «سوره» است و اعتراض به عملکرد آقای گیل آبادی در رادیو جوان و فیلتر شدن بازتاب.
سوره از آن مجلاتی بود که جلوی چشمهایت را سیاه می کرد و به فکر فرو می بردت و به تعبیر دقیق حضرت امام (رض)، برای گرفتن خواب راحت از چشم مسئولان امده بود.
اما همین سوره, چقدر مخاطب داشت؟ چقدر از شمارگان محدودش مرجوعی بود؟ «نیستان» را یادتان هست؟ شنیده بودم که وقت جابه جایی دفتر نشریه، تازه سید مهدی شجاعی انبوه مرجوعی های نیستان را دیده بود که از چشمش پنهان کرده بودند.
راستی به جز «شلمچه»، کدام نشریه ارزشی پرفروشترین بوده است؟ مگر «صبح» مهدی نصیری به خاطر مشکلات مالی تعطیل نشد؟
آمار وزارت ارشاد را درباره پرفروشترین رمانهای ۱۴ سال اخیر دیده اید؟ نفر اول رضا رهگذر است یا سید مهدی شجاعی یا رضا امیرخانی یا فهیمه رحیمی و زویا پیرزاد ارمنی و امثال آنها؟
تا به حال چند فیلم ارزشی پرفروشترین فیلم سال شده اند؟ به جز آژانس شیشه ای کدام است؟
به جز آلبوم موسیقی «نون و دلقک» محمد اصفهانی، کدام خواننده های ارزشی پرفروشترین آلبوم سال را داشته اند؟
می دانم که وحید یامین پور حالا به آمار شنوندگان «قرار شبانه» استناد می کند! اما آیا پرشنونده ترین برنامه رادیو قرار شبانه است؟


می توانیم بگوییم حرفهای ارزشی طرفدار ندارد؟ می توانیم بگوییم ما نخبه گرا هستیم؟ می شود توده مردم حرفهای ما را نشنوند و تحولی ایجاد کنیم؟ می شود زبان مردم را نفهمیم و کاری کنیم؟
از خودمان پرسیده ایم چرا حضرت امام (رض) و حضرت آقا و دکتر احمدی نژاد اینقدر مخاطب داشته اند و دارند؟ اگر آنها نمی توانستند با توده مردم سخن بگویند، انقلاب اسلامی سر جایش بود؟
اگر جنبش عدالتخواه دانشجویی نبود، مردم بیخیال اشرافیگری مسئولان و بریز و بپاش هایشان می شدند؟ دیگر کسی در تاکسی و اتوبوس پشت سر پسرها و دخترها و خویشاوندان آقایان حرف نمی زد؟
واقعا چقدر بدنه جامعه را دنبالمان کشانده ایم؟
معتقدم در عرصه فرهنگ و هنر، فریب روشنفکران غربزده را خورده ایم. آنقدر دنیای انفرادی وهم زده شان را برایمان تبلیغ کرده اند که یادمان رفته همین فیلمهای بازاری و نشریات زرد و رمانهای عامه پسند، فرهنگ جامعه را می سازند و به طرف خودشان می کشند. می ترسیم که منتقدان هنرشناس(!)، انگ عامه پسند بودن به کارمان بزنند و ما سریال «نرگس» و «باغ مظفر» را نسازیم و امثال سیروس مقدم و قاسم جعفری و مهران مدیری بسازند.
چقدر به تعداد مخاطبمان فکر کرده ایم؟ کم مخاطبی از بی عرضگی ماست یا واقعا حرفهایمان هوادار ندارد؟

مطلب پیشنهادی

قهرمان‌کشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده

یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان‌»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمان‌سازی، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *