قالب وردپرس افزونه وردپرس

حضور صمیمی و سبز من در کتاب «We are Iran»!

من در بهار ۱۳۸۱ بلاگر شدم. آن روزها، در پایگاه اینترنتی بلاگر مشغول دست و پنجه نرم کردن با قالبهای انگلیسی و فارسی کردن آنها بودم که پرشین بلاگ به راه افتاد. در پرشین بلاگ، وبلاگ «اخبار هفتگی ادبی از اینترنت» را راه انداختم. وبلاگ من، دومین وبلاگ ادبی بچه‌های خودمان بود. مدتی قبلتر از من، برادر عزیزم عبدالرحیم سعیدی راد، وبلاگ «شاعرانه» را راه انداخته بود و جامه پیشکسوتی را بر تن کرده بود.
فکر می کنم در تیر ماه ۸۱ بود که اولین نوشته‌هایم را در آن وبلاگ منتشر کردم و چون نگاه آن نوشته‌ها با نگاه جریان غالب تفاوت داشت، طبیعتا پر خواننده بود. خواننده‌هایی که در یادداشتهایشان بسیار من را نواختند و به ادامه راه، دلگرمم کردند!
در هر صورت این وبلاگ زنده بود تا در وبلاگ نویسی بزرگتر شدم و این پایگاه اینترنتی راه انداختم که اکنون در خدمت شماست.
در زمان حضور در وبلاگ قبلی، از بیگانه‌ای نامه ای دریافت کردم که اجازه می خواست تا بعضی مطالب وبلاگم را در کتاب درحال تالیفش درباره وبلاگ نویسان ایرانی بیاورد.
چند روز پیش نامه ای از آمریکا دریافت کردم که از من درباره حکم ارتداد می پرسید! نامه نگاری ها که ادامه یافت فهمیدم طرف استاد دانشگاهی در آمریکاست و در کتاب مذکور دیده که تنها ساز من ناساز است و با بقیه وبلاگها نمی خواند. برای همین خواسته بداند یک تندروی اسلامگرای ایرانی (همه اش صفتهای خودم بود!) چه جور فکر می کند و آیا مخالف خوانی های بقیه واقع گرایانه است یا تنها ژست اپوزوسیون بودن. در هر حال، به درخواست من، قسمتهای مربوط به فقیر را از آن کتاب برایم فرستاد که ذکر ترجمه فارسی‌اش در اینجا جهت انبساط خاطر بدک نیست!
صفحه های ۳۲۶ و ۳۲۷ کتاب «ما ایرانیم» (We are Iran)
بلاگر بعدی، محمد سرشار، منتقد ادبی «حریم» ـ یکی از نشریات جوان سرسخت دست چپی در ایران ـ است.
حریم معمولا خواستار اعدام دینی کسانی است که طرفدار صورتهای دموکراسی هستند و او آنها را مرتد می خواند.
سرشار در بلاگ خود شکایت می کند که او در حریم با بحث درباره آثار نویسندگان «لیبرال» مشکل دارد. (در میان اسلامگرایان تندرو، کلمه «لیبرال» به همان معنای زننده ای به کار می رود که واژه هایی نظیر «فاشیست» یا «تروریست» در غرب به کار می رود.)
به عنوان مثالی برای «تعصب» «لیبرالها»، او پاسخی را از نماینده ادبی یک نویسنده ایرانی منتشر کرده است.
دوشنبه، ۱۹ خرداد، ۱۳۸۲
آیا «غیر قابل چاپ» با خوانندگان زن، مشکلی دارد؟!
خانم «پروا» درباره یادداشت «سید مهدی شجاعی و غیر قابل چاپ» پیامی گذاشته اند که حواندن آن خالی از لطف نیست:
چهارشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۸۲، ساعت ۱۶:۳۳
اینکه آشنایی شما به کجا برمی گردد نسبت به ادامه ی مطلب ایجاد پیوستگی نکرده بود جز اینکه خواننده بفهمد که شما و آقای شجاعی تا چه حد آشنایید . من این کتاب را خوانده ام . و نظر شما را در حریم ! و باید بگویم که دیدگاهم نسبت به استاد هیچ تغییری نکرده است . پس از قول خانمها نسبت به استاد شایدی پیش بینی نکنید و دیگر اینکه من رفتار و احترامی که از استاد نسبت به دختران و خانمها دیده ام از هیچ نویسنده ی مدعی تعهد ندیده ام . حتی… بگذریم . موفق باشید و صادق در نقد سازنده !
اما حرفهای من:
۱- سید مهدی شجاعی نویسنده ای مذهبی است. هم خودش، هم خانواده اش و هم خانواده پدری اش، مذهبی بوده اند و هنوز هم هستند. اکثر آتار شجاعی هم یا صراحتا مذهبی بوده اند (مثلا کتاب «والعادیات» یا «کشتی پهلو شکسته») و یا مفهومی مذهبی را (مثل ایثار یا شهادت طلبی) دنبال کرده اند.
۲- یک انسان مذهبی، متعهد است. یکی از مصادیق این تعهد، شیوه برخورد او با خانمهاست.
۳- در حریم هم، من حرفی بر ضد آقای شجاعی نزده ام. بلکه برعکس کتاب ایشان را هم معرفی کرده ایم. چیزی که باعث دلخوری خانم پروا شده، استفاده ما از یک تکنیک روزنامه نگاری برای تحریک مخاطب بوده است. ما نوشته ایم ممکن است خواندن «غیر قابل چاپ» خوانندگان زن آثار شجاعی را آزرده خاطر کند. همین!
من مطمئنم که همین یک جمله، باعث می شود خیلی ها به دنبال «غیر قابل چاپ» بگردند تا بفهمند چرا خوانندگان زن را، از آثار شجاعی دور می کند. این اتفاق که بیفتد هم من روزنامه نگار توانسته ام بر مخاطبم اثر بگذارم، هم کتاب آقای شجاعی فروش رفته و هم مخاطب، یک کتاب خوب جدید خوانده است.
۴- خانم «پروا»! من از ارادتمندان آقای شجاعی بوده و هستم. این بازی های روزنامه نگاری را به دل نگیرید. پدرم، همیشه جمله ای را نقل قول می کند: «نویسنده زنده، نویسنده ایست که درباره او حرف بزنند؛ چه موافق و چه مخالف.»
۵- پیروز و سربلند باشید.
یک شنبه ۲ شهریور ۱۳۸۲
چقدر مخالفان ما باادبند؟
بعد از دو هفته فرصت کردم به اینترنت وصل شوم و به این وبلاگ هم نگاهی بیندازم. چه کنم که این تابستان من هم به برگزاری مراسم عروسی و هماهنگی های آن گذشت.
در بین ۴۶ پیامی که دوستان گذاشته بودند آمار زیر خواندنی است:
پیامهای شخصی: ۹ پیام
مخالفان: ۳۱ پیام ـ شامل: ۱۴ پیام همرا با ناسزا و ۳ پیام همراه با فحش ناموسی!
مخالفان: ۶۷٪ (۴۵٪ مودب، ۵۵٪ ناسزاگو!)
ببخشید که فرصت نتیجه گیری ندارم!

مطلب پیشنهادی

قهرمان‌کشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده

یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان‌»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمان‌سازی، …

۲ دیدگاه

  1. سلام … لطفا با پیامهای خود از نویسنده وبنوشت پاسخگویی حمایت کنید …. این وبلاگ مورد هجوم ضد انقلاب قرار گرفته است.

  2. بیانیه همبستگی سازمان همجنسگرایان ایرانی از فراخوان کانون نویسندگان ایران
    ۱۲ فوریه ۲۰۰۶
    ما از جامعه ای همبستگی خود را با فراخوان کانون نویسندگان ایران علیه سانسور اندیشه و بیان اعلام می کنیم که خود جزئی از سانسور شدگان در تمامی اقشار اجتماع بوده و به خوبی معنای واژه “مسئله دار” که در متن فراخوان آمده است را درک می کنیم.
    همجنسگرایان، دوجنسگرایان و دوجنسگونگان ایرانی همواره نه تنها در نامه ها، بیانیه ها، قطعنامه ها و … مورد سانسور قرار می گیرند بلکه کلیه حقوق اجتماعی آن ها نیز به دلایل مختلف کنار زده می شود. اقلیت های جنسیتی ایران در چند سال اخیر سه نشریه و یک رادیو اینترنتی را راه اندازی نموده اند و تلاش نموده اند که صدای حق خواهی خود را به گوش جهانیان برسانند. همچنین تارنمای سازمان همجنسگرایان ایرانی بعد از چند ماه از راه اندازی مورد سانسور و فیلترینگ شدید دولت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت لذا با انتشار فراخوان کانون نویسندگان ایران و قرار دادن آن در تارنمای سازمان همبستگی خود را اعلام نموده و خواهان آزادی بیان و اندیشه می باشیم.
    شاد باشید و سربلند
    آرین ورجاوندی
    دبیر اول سازمان همجنسگرایان ایرانی
    http://www.pglo.org
    pglo@pglo.org
    فراخوان کانون نویسندگان ایران
    شواهد حاکی از آن است که طرح‌های تازه‌ای برای محدود کردن هر چه بیشتر عرصه‌ی فعالیت‌های ادبی ، فرهنگی هنری و آزادی‌های فردی و اجتماعی، از سوی نهادهایی که خودرا متولی این عرصه‌ها می‌دانند در دست اجراست. ندادن مجوز کتاب، لغو مجوز اولیه و کسب مجوز برای تجدید چاپ آثاری که پیش از این مجوز دریافته داشته و برخی ‌از آن‌ها به چاپ‌های متعدد هم رسیده است ، نمونه‌های تازه‌ای برای محدود کردن هر چه بیشتر آزادی اندیشه و بیان و اعمال شدیدتر سانسور می‌باشد.
    این روزها مشاهده می‌شود که طرحی از سوی کمیسیون فرهنگی مجلس برای جمع‌آوری کتاب‌های به زعم آنان “مسئله‌دار” در دست تهیه است. در دیگر عرصه‌های فرهنگی و هنری همچون سینما، تئاتر، موسیقی و … نیز، خبرهای مشابهی در رسانه‌ها به چشم می‌خورد.
    فیلترینگ سایت‌های اینترنتی ، اعمال محدودیت و توقیف نشریات دانشجویی، اعمال سانسور در روزنامه‌ها، تهاجم به نهادهای مدنی از جمله تشکل‌های کارگری و دانشجویی از دیگر موارد تحدید آزادی‌های فردی و اجتماعی است.
    کانون نویسندگان ایران ، به عنوان نهادی که از ابتدای تاسیس همواره پیگیرانه با هرنوع سانسور اندیشه و بیان و قلم مبارزه کرده است ، از مردم شریف و فرهنگ‌دوست ایران می‌خواهد که با سانسور و سرکوب به هرشکل ممکن مقابله کنند.
    ما از همه‌ی افراد، نهادها و سازمان‌های مستقل و آزادی‌خواه که با این فراخوان موافقند می‌خواهیم که همبستگی خودرا اعلام دارند.
    کانون نویسندگان ایران
    بهمن ١٣٨۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *