شاید این مطالب برایتان مفید باشد
مقاله من با عنوان «آخرین فشنگ: وزارت ارشاد»، روزهای پنج‌شنبه، شنبه و یک‌شنبه (۲۵، ۲۷ و ۲۸ فروردین ۸۴) در صفحه ۱۲ روزنامه جوان به چاپ رسید. این یادداشت را حدود یک سال پیش نوشته بودم اما در روزنامه یا نشریه عمومی‌ای چاپ نشده بود. به مناسبت تصویب طرح تحقیق و تفحص از وزارت ارشاد در مجلس هفتم، آن را ویراستم و به بچه های گروه ادب و هنر دادم تا منتشرش کنند.
همان شب قبل از انتشار، از من خواستند تا عنوان مقاله را عوض کنم. من هم عنوان «پای‌بست‌های یک خانه» را انتخاب کردم؛ با عنوان فرعی «نیم نگاهی به کارنامه وزارت ارشاد».
این مقاله در سه شماره پیاپی منتشر شد. بعد از ظهر روز یک‌شنبه، به بچه‌های گروه گفتند که ادامه مقاله را چاپ نکنند! بچه‌ها هم گفته بودند که مقاله تمام شده و ادامه‌ای ندارد که بخواهند چاپش نکنند.
امروز خبر را به من رساندند. پرس و جو کردم. معلوم شد آقای تابش ـ یکی از مدیرکل‌های وزارت ارشاد ـ به روزنامه زنگ زده و از قول آقای مسجد جامعی ـ وزیر ارشاد ـ گله کرده است که «چرا فقط نقاط سیاه کارنامه ما را دیده‌اید و چرا کارهای خوب ما را هم نمی گویید؟»
خلاصه گلایه جناب وزیر همان و تصمیم بر قطع انتشار مقاله تمام شده همان!
قسمت نظر خوانندگان دوباره فعال شد. هنوز نفهمیده ام مشکل قالب قبلی چه بوده است!
سلام. ممنونم که به من سر میزنی.. از این همه لطفتون ممنونم.
سلام برادر… مطلبتون رو خوندم… خداوند همه ارشادی ها رو به راه راست هدایت کنه!… بعد هم اینکه حتما تبلیغات بی سو رو تو دانشگاه دیدی… لازم به توضیح نیست که ان شاء الله به زودی انجمن وبلاگ نویسان دانشگاه رو فعال میکنیم و صد البته به کمک شما… نزدیکیهای حوض ماهی دیدمتون خواستم یه چیزی بهتون بگم. بعد گفتم خوب چی بگم.. پشیمون شدم… موفق باشید… یا علی مدد… التماس دعا
سلام محمد جان … من یکی از کتاب هایی که به آنها اشاره کردی را خوانده ام و از تاثیر مخرب آن آگاه هستم … و از محکومیت ناشر هم خوشحالم …
بسم الله . مطلب زیبای حاضر در صفحه بنده با رعایت امانت و بنام شما منعکس شد. موفق باشید.
سلام برادر… وری وری تنکیو از عضویتتون… حتما تعجب کردین وقتی که فرم عضویت انجمن رو دادم دستتون… خیلی خوبه… مسجد واسه اینطور کاراست!!! (آیکون خنده)… امیدوارم شما رو در انجمن بیشتر زیارت کنم… یا علی مدد … التماس دعا
حالا شما یه چند روزی این وزیر ارشاد رو هم تحمل کن !
از سال ۷۶ حدودا ۸ سالی می گذره !
فردا طلوع تازه باقی زندگیته!!