روز پنجشنبه ۷/۱۰/۱۳۹۱، روزنامه بهار در صفحه فرهنگ و هنر خود، گزارشی را با عنوان «پدران و پسران ـ محمد سرشار، جوانترین رییسی که حوزه هنری به خود دیده است» منتشر کرد. این گزارش حاوی دادههای نادرست و یا دستکاریشدهای درباره این حقیر بود که برای اصلاح آنها، پاسخی را ارسال کردم.
متن گزارش روزنامه بهار را در اینجا میتوانید بخوانید.
و اما پاسخ من:
جناب آقای سعید پورعزیزی
مدیرمسؤول محترم روزنامه بهار
سلام. در روز پنجشنبه ۷/۱۰/۱۳۹۱، گزارشی با عنوان «پدران و پسران ـ محمد سرشار، جوانترین رییسی که حوزه هنری به خود دیده است» در صفحه ۱۴ شماره ۲۴ دوره جدید (شماره پیاپی ۱۹۱) آن روزنامه منتشر شده که باتوجه به وجود مصادیق «مطالب خلاف واقع» در آن گزارش، لطفاً براساس ماده ۲۳ قانون مطبوعات، نسبت به انتشار متن کامل این توضیحات، در «همان صفحه، همان ستون و با همان حروف» در «یکی از دو شماره پس از وصول پاسخ»، اقدام فرمایید.
×××
۱ـ آقای فاضل نظری در هنگام انتصاب به عنوان رییس حوزه هنری استان تهران، ۲۶ سال سن داشتهاند و پنج سال از منِ ۳۱ ساله، جوانتر بودهاند. ضمن اینکه در دهه شصت، حوزه هنری، مدیران جوانتری را هم به خود دیده است. بنابرین من جوانترین مدیر حوزه هنری محسوب نمیشوم و این ادعا خلاف واقع است.
۲ـ نخستین سمت اجرایی تماموقت من، در ۲۵ سالگی و به عنوان رییس فرهنگسرای دانشجو (شفق) بوده است. هرچند از ۱۷ سالگی، برای مسجد محلهمان کتابخانه راه انداختهام، در ۱۹ سالگی کتابی را ترجمه و منتشر کردهام، در ۲۰ سالگی سردبیر نشریهای دانشجویی بودهام و از ۲۱ سالگی روزنامهنگاری را تجربه کردهام. اما هیچکدام این کارها و دیگر فعالیتهایم، «آزمودن تجربه حضور در پستهای مدیریتی از ۲۰ سالگی» محسوب نمیشود و این ادعا نیز خلاف واقع است.
۳ـ ضمیر جمله نقلشده از سخنانم در مراسم معارفه، به اشتباه، از سوم شخص با مرجع «حوزه هنری» به اول شخص با مرجع «محمد سرشار» عوض شده که معنای کلام را دگرگون ساخته است. اینکه «حوزه هنری میخواهد سینما را از چنبره ابتذال نجات دهد» تا اینکه «من میخواهم سینما را ازچنبره ابتذال نجات دهم»، دو مفهوم جداگانه را به شنونده منتقل میکند.
۴ـ گزارشگر محترم، رویکرد مدیریتی من را، «نجات سینما از چنبره ابتذال» دانسته در حالی که تصریح رویکرد مدیریتی در حوزه هنری استان تهران، در فراز پایانی سخنانم، از دید ایشان پنهان مانده است: «در حوزه هنری استان تهران، قرار است چهار مأموریت را دنبال کنم. دو مأموریت پیش از این توسط فاضل نظری عزیز پیش رفته و به امید خداوند دو مأموریت پس از این، با همدلی او و دیگر برادران و خواهرانمان، پیش خواهد رفت. انجام وظایف استانی حوزه هنری و شناسایی، آموزش حرفهای و همکاری با هنرمندان و ادیبان جوان، کارهای بزرگی بود که در هشت سال گذشته، به همت این برادر جلو رفته و ادامه پر توان آن امید این حقیر است. تاسیس حوزه هنری کودک و نوجوان و برگزاری کرسیهای آزاداندیشی، نقد و نظریهپردازی در عرصه ادبیات و هنر از توقعات جدید است که باید برای آن برنامه بریزیم و اقدام کنیم. برای انجام این مأموریتها، الگوها و فرایندهایی را در نظر داریم که ارایه آنها، در این فرصت به اطاله کلام میانجامد. انشاءالله در آیندهای نزدیک و در نشستی ویژه، به تبیین این طراحیها و برنامهها خواهیم پرداخت.» بنابرین انتساب ماموریت «نجات سینما» به حوزه هنری استان تهران، از سخنان من استخراج نمیشود و این ادعا نیز، خلاف واقع است.
۵ـ حضور فعال من در فضای مجازی، سابقهای یازده ساله دارد. مطلبی که گزارشگر محترم به آن اشاره کردهاند، برگرفته از نوشته یکی از دوستان فعالم در فضای مجازی بود که از طریق پست الکترونیک برایم ارسال شده بود و من، با کسب اجازه از او، آن را منتشر کردم. بنابرین ادعای اینکه او «همین دیشب با جستجو در شبکه اجتماعی فیسبوک نسبت به اظهارنظرهایی که رسانههای فارسیزبان خارج از ایران درباره ریاستش کردهاند، واکنش نشان داده» هم خلاف واقع و هم غیرحرفهای است. چرا که اولاً مطلب منتشره از سوی خبرنگار بیبیسی فارسی در صفحه شخصیاش در فیسبوک، «اظهار نظر رسانه فارسیزبان خارج از ایران» محسوب نمیشود و ثانیاً همانگونه که آن خبرنگار هم در نوشتهاش و هم در توضیحات بعدی آورده، نکته جذاب برای او، شباهت چهره من و دوست و همدانشگاهیام فاضل نظری به یکدیگر بوده نه «ریاست» من. بنابرین این گزارش نیز، خلاف واقع است.
×××
اما فارغ از این حق قانونی برای پاسخگویی و اصلاح مطالب غیرواقع، باید بگویم خواندن این گزارش روزنامه بهار، از دیدی، برایم جذاب و امیدوارکننده بود. اینکه گزارشگر آن روزنامه، به رونویسی از خروجی خبرگزاریها اکتفا نکرده بود و با جستجو در پایگاه شخصی، خواندن زندگینامه و برخی نوشتهها کوشیده بود گزارشی متفاوت را عرضه کند، فی نفسه کاری ارزشمند است. هرچند به رسم روزنامهنگاری در کشورهای پیشرفتهتر، مراجعه تلفنی یا الکترونیکی ایشان به من، میتوانست این گزارش را دقیقتر و حرفهایتر کند.
بر این باورم که تفاوت دیدگاهها به پدیدهها، به تضارب آرا و پختگی تصمیمها میانجامد اما اگر این تفاوت دیدگاه، بر مبنای دادههای دستکاریشده بیان شود و به مسایل روبنایی نظیر سن و سال و آرایش چهره شخص مورد نقد بپردازد، به جای رسیدن به سرمنزل رشد فکری و فرهنگی هر دو طرف، در منزلگاه جدالهای کمفایده متوقف میماند. گزارشگر محترم، میتوانست به جای این همه گریز، پا در محل اصلی دغدغه خود میگذاشت و میپرسید: «گفتهاید سینما در چنبره ابتذال گرفتار شده. چرا؟» همین واژه سه حرفی «چرا» میتوانست آغازگر گفتوگویی باشد که چگونگی نگرش دو نگاه متفاوت به یک پدیده را، برای خوانندگان روشن میکرد و به آنان فرصت قرار گرفتن در مقام قضاوت را هدیه میداد. ضمن اینکه اصولاً دغدغه محمد سرشار درباره ضرورت نجات سینمای ایران از بیماریای که دچارش شده، ربطی به «رییس جدید حوزه هنری استان تهران» و امکانات و اختیارات این نهاد ندارد.
درباره دیگر عرصهها سخن نمیگویم اما دستکم در عرصه فرهنگ، ادبیات و هنر امروز ایران، نیازمند روزنامهنگاران خبره و مسلط بر مباحث نظری حوزه تخصصی آنان هستیم که با تفکیک سره از ناسره، آفرینشگران، مدیران و سیاستگذاران این عرصه را در راه بهبود آفریدهها، برنامهها و تصمیمات خود، کمک و راهنمایی کنند.
و من ا… التوفیق.
متن همین پاسخ در روزنامه بهار
مطلب پیشنهادی
سرشار: روحیه آزادگی و مردانگی سیاسی بارزترین ویژگی شخصیتی آیت الله مهدوی کنی ـ خبرگزاری مهر
رئیس حوزه هنری استان تهران به روحیه آزادگی و مردانگی سیاسی مرحوم آیت الله مهدوی …
متین و شایسته پاسخ گفته اید برادر
تاسف میخورم که در کشور اسلامی ایران، دوستان شبه روشنفکر ما ژورنالیسم را حتی به مفهوم غربی اش هم پیاده نمی کنند، چه رسد به اینکه بخواهند با اخلاق اسلامی در این عرصه فعالیت کنند.
انتصاب شایسته ی شما را به مدیریت حوزه ی هنری تهران ، صمیمانه تبریک عرض می کنم.این خبری مسرت بخش برای دوستداران ادبیات و هنر انقلاب است.امیدوارم در مسوولیت خطیری که به عهده گرفته اید موفق و پیروز باشید.
سلام
با مطلبی با عنوان چادر پهلوی به روز هستم
سلام و ادب
ضمن تبریک ،موفق ، موید ، منصور باشیدانشاءالله…
با سلام
تحلیل جالب انتخابات ریاست جمهوری ایران را در آی شلوغ بخوانید.با تیتر :
با تشویق “پسر شجاع” این “آقای دکتر” به پاستور می رود !!!