گاهی وقتها، آثاری تولید میشود که بازتاب آنها در ذهن جامعه، آن چیزی نبوده که هنرمند آفرینشگر، در ذهن داشته.
یک نمونهاش رمان «مردگان باغ سبز» آقای محمدرضا بایرامی که به منظور دیگری نگاشته شده بود و به گونهای دیگر، فهمیده شد.
به نظرم نمونه دیگرش، فیلم سینمایی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» است. روح الله حجازی، جوان خوبی و توانایی است که وقتی این فیلمش را دیدم، خیلی امیدوار شدم. احساس کردم سینما را خوب میشناسد و اگر فیلمنامههای خوبی به دستش برسد؛ آثار ماندگاری را خواهد ساخت.
اما وقتی نسخه تازه تدوینشده فیلم را در دفتر کارگردان دیدم، احساس کردم کار از مفهوم «غیرت» مد نظر کارگردان و تهیهکننده، سر خورده و به سمت مفهوم «حسادت» غلتیده. حسادت آقای میم به همسرش خانم میم که توانسته تواناییهای نهفتهاش را بروز بدهد و مورد توجه واقع شود.
البته آن نسخه تدوینی، ابتدایی بود و هنوز، پایان فیلم هم، انتخاب نشده بود.
نمیدانم این احساس، در دیدن نسخه سینمایی هم به شما دست میدهد یا نه؛ اما پیشنهاد میکنم زندگی خصوصی آقا و خانم میم را ببینید. هم فیلم خوبی است و هم کنجکاوی دیدن ابراهیم حاتمیکیا به عنوان بازیگر را ارضا میکند!
فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» قربانی دو فیلم دیگر شد. در جشنواره فیلم فجر با بیمهری تیم آقای شمقدری مواجه شد و بعد در جنجال فیلم «زندگی خصوصی» و نزدیکی نام دو فیلم (فیلم زندگی خصوصی مجبور شد نامش را به «خصوصی» تغییر دهد)، خوب دیده نشد. و الان هم، درست هنگام نمایش عمومی و روی پرده رفتن، در جنجال فیلم «من مادر هستم»، خوب دیده نمیشود.
مطلب پیشنهادی
قهرمانکشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده
یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمانسازی، …
سلام
در وبلاگمنوشته کوتاهی در باره فیلم در قسمت جانور در جنگل نوشتم.
به نظر من هم فیلم تا حدودی غیرت را محاکمه کرد هرچند نگاه خوب و جالبی به مساله حجاب داشت.
اگر نوشته من را بخوانید و نظری بدهید خوشحال میشوم.
چقدر توحاتمی کیاحاتمی کیا میکنی .ول کن جنازه رو.. بی خیال بابا!