قالب وردپرس افزونه وردپرس

داستانی با درون‌مایه چند لایه|نقد داستان «توت‌فرنگی‌های روی دیوار»

دفتر هنر و ادبیات داستانی معاونت فرهنگی بسیج دانشجویی، در جلسه نقد ماهانه خود، «توت فرنگیهای روی دیوار» را با حضور نویسنده آن، به نقد کشید.
سعیده قاسمی، با بیان فرازهایی از داستان، موضوع آن را سیاسی ـ اجتماعی، مکتب اثر را واقعیتگرا، و زاویه دید آن را من راوی خواند. وی دغدغه دانشجوی راوی را صمیمی و برآمده از اعتقاد او نسبت به انقلاب و آرمانهای آن دانست. او کارکرد شخصیت و تیپهای به کار گرفته شده در داستان را، با توجه به درون‌مایه داستان، هوشمندانه خواند، و شکستن تردیدهای ذهنی و تردیدافکنی‌های دیگران را، با پاشیدن رنگ بر دیوار سفارت و نوشتن شعار، از وجوه مثبت اثر خواند.
احمد شاکری پیرامون ویژگی‌های مشترک این اثر با قالب‌های گزارش و خاطره، گفت: رسمی نبودن نثر، بهره‌گیری از توصیفات داستانی و عنصر فضا در داستان، نگاه هنری به واقعیت و استفاده از گفت‌وگوهای بیرونی و درونی و داشتن مقدمه، تنه و نتیجه و دیگر ویژگیهای داستانی، «توت فرنگیهای روی دیوار» را از گزارش و خاطره جدا می‌کند، تردید و تعلیقهای به کار گرفته شده در این داستان، با نوع گزارشهایی که در رسانه‌ها ـ بنا بر تعریف فنی گزارش ـ آورده می‌شود، فاصله بسیار دارد.
محمدعلی گودینی، نویسنده، گفت: در این داستان، سفارت انگلیس، نیروی انتظامی و دانشجویان تظاهرکننده، در ارتباط با موضوع هتک حرمت عتبات عالیات مطرح هستند، و ما در میان دانشجویان، شاهد انگیزه و رفتارهای متنوعی هستیم. شخصیت اصلی، نه از نوع دانشجویان «علم و صنعت» است که کوکتل مولوتف به سفارت پرتاب می‌کنند و نه راضی به شعار دادن تنها. به همین دلیل، تعلیق داستان و سطح درگیری با مأمورین، در حد متوسطی باقی می‌ماند؛ پدیده‌ای که با تحلیلی دیگر، حاتمی‌کیا، در فیلمهای «آژانس شیشه‌ای»، «ارتفاع پست» و «موج مرده»، آن را تا رو در رویی نیروهای حاکمیت با رزمنده‌ها و جبهه رفته‌ها، تا شدیدترین وضعیت به پیش می‌برد. محمد سرشار هوشمندانه به دفاع از قانون اساسی و جمهوری اسلامی می‌پردازد، و در پرتاب رنگ، مستقل از حرکات افراطی و تفریطی، خود را به‌عنوان چهره‌ای انقلابی نشان می‌دهد.
منتقدی دیگر گفت: محمد سرشار با اینکه نخستین گامهای خود را در ادبیات داستانی طی می‌کند، ولی در همین داستان نشان داده است که عناصر داستانی را می‌شناسد و قدرت مدیریت درون‌مایه‌ای چند لایه را هم دارد.
دو حرکت بیرونی و درونی در این اثر مشاهده می‌شود؛ حرکت بیرونی، حادثه‌ای است که از شعار دادن تا پاشیدن رنگ و نوشتن بر روی دیوار سفارت و گریز از دست مأمورین انتظامی به پیش می‌رود. و حرکت دوم، غلبه شخصیت اصلی بر تردید درونی‌اش است، و اینکه آیا «حکومت اسلامی»، با «جمهوری اسلامی»، متعارض است؛ و آیا باتوم زننده، با باتوم خورنده، هردو ثواب می‌برند.
حرکت بیرونی شخصیت اصلی، نشان می‌دهد که او، از کلاف سردرگم مباحث نظری، با تکیه بر تکلیف‌مداری، خارج می‌شود. هم شعار بر روی دیوار می‌نویسد و هم رنگ به دیوار سفارت می‌پاشد. ولی خطای نویسنده، در ناگشودن تعارض آرمانها با رفتارهاست. ما، در باور حکومتی‌مان، بین آرمانهای انقلاب و رفتار نهادهای حکومتی و رفتار مردم، قائل به دوگانگی و یا چندگانگی نیستیم. ولی از آنجا که دولت دوم خردادی، در رفتار بین‌المللی و نگاه به استکبار آمریکا و… ، از ابتدا با رهبری اختلاف نظر جدی داشت و حتی نامه معروف «جام زهر» را خطاب به رهبری نوشتند، قابل فهم است که در عمل، رو در روی مردم و دانشجویان مدافع آرمانها بایستند، و در چهره نیروی انتظامی، بلاگردان سفارت انگلیس بشود. درحالی‌که می‌توانست، همانند رهبری در ماجرای میکونوس، مانع بازگشت تمام سفرای اروپایی قهر کرده از کشورمان بشود. با فهم این تحلیل، دیگر «حکومت اسلامی» و «جمهوری اسلامی»، تعارضی نخواهد داشت؛ و حرف مهدی نصیری، جایگاهی ندارد. چرا که «جمهوری اسلامی»، قالبی برای جاری شدن اصول و ارزشهاست. اگر دولت یا بخشهایی از آن، ناسازگارند، آنها را باید سازگار کرد؛ یا به ارشاد یا به تنبیه.
وی گفت: به نظر من، گرانیگاه تحلیلی اثر، فاقد استواری لازم است.
مهدی جهان، با مروری بر فرازهای داستان، گفت: شخصیت راوی، حد تعادل و نماد انقلابیگری معرفی شده است. دانشجویان علم و صنعت رفتارشان افراطی است، و بسیج دانشجویی به کم‌عملی و محافظه‌کاری، متهم می‌شود. درحالی‌که هرگونه انقلابیگری باید چارچوب قانونی و نهادینه در حکومت داشته باشد. هر چه از سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب می‌گذریم، باید تصمیم‌سازیها و رفتارها به شکلی منظم و قانونمند، متکی به آرمانها و ارزشها باشند. تردید راوی بین «حکومت اسلامی» و «جمهوری اسلامی» معلوم نیست با چه استدلالی او را به نظر امام و تکلیف‌مداری می‌کشاند. البته در این حرکت و تصمیم راوی، رفتار افراطی و تفریطی دیگران نقد می‌شود و مماشات و سردرگمی نیروی انتظامی را در رویارویی با دانشجویان، شاهد هستیم.
احمد شاکری در بخش دوم نقد خود گفت: در «توت فرنگیهای روی دیوار»، تعلیق وجود دارد؛ اگرچه ضعیف است، و ما بیش از آنکه به دنبال تعلیق ظاهری بگردیم و در عمل، پرتاب رنگ و یا نوشتن شعار آن را ببینیم، باید تعلیق را در تردید راوی و در ذهن پرسشگر او جست‌وجو کنیم. آنجا که بین زدن و خوردن، بین دفاع و اعتراض، بین «حکومت اسلامی» و «جمهوری اسلامی» و بین آرمانها و رفتارها دچار تردید می‌شود.
به نظر من، در پایان‌بندی، باید به دو نکته توجه کرد: نکته اول اینکه، لزوماً نباید در داستانها شخصیت قهرمان باشد و تمام نکات تعلیقی و تردیدها پاسخ گفته شود و به نقطه ثابتی برسد. هرچند، اگرچه چنین شود، نکته مطلوب و خوبی است. ما دو طیف مخاطب پیش رو داریم؛ طیفی که مردم هستند،‌و طیف دیگر که گرفتار جهل مرکبند. برای گروه اول می‌توان با بهره‌گیری از شخصیت قهرمان و گره‌گشاییهایی که او می‌کند، پاسخ تردیدها را داد؛ و قهرمان از جایی به جایی می‌رسد. یعنی عنصر تحول شخصیت، اتفاق می‌افتد. اما گروه دوم، که در جهل مرکب هستند، با مطالعه این داستان، بیش از طیف اول بهره می‌برند. چرا که این گروه، علمشان از جنس جهل است؛و پرسش ایجاد کردن در ذهن آنها، ایجاد نوعی تفکر و حرکت ذهنی برای رسیدن به پاسخ مناسب است. و به این ترتیب، درستی و نادرستی پرتاب کردن و یا نکردن رنگ، خسارت زدن به سفارت و جبران آن از بیت‌المال و… یا تقابل «حکومت اسلامی» و «جمهوری اسلامی»، به ذهنهای گرفتار جهل مرکب، حرکتی می‌دهد، که در حد تأثیرگذاری این داستان، قابل تقدیر است.
شاکری افزود: شخصیت اصلی مردد است و در تردید باقی می‌ماند؛ و من استدلالی ندیدم که تردیدش را جبران کند. ولی با این حال، دست به اقدام می‌زند. به دلیل مرجعی نیاز است، تا فرد از تردید خارج شود وبه اقدام رو کند. من چنین عاملی را که توجیه‌کننده پرتاب رنگ باشد، در این داستان ندیدم.
نویسنده (محمد سرشار) با تشکر از جمع منتقدین، که با دقت نظرهای کارشناسانه‌شان، اثر را مورد نقد قرار دادند، در پاسخ به پرسش ایجادشده، گفت: شخصیت اصلی، فردی عملگرا است؛ و بر خلاف مهدی که اهل مباحث نظری و فلسفی است. اگر تعقلی هم به نتیجه‌ای نرسد، تکلیفی عمل می‌کند. به همین، دلیل اعتراض علیه مصببین هتک حرمت عتبات عالیات را تکلیف می‌داند،‌ولی قالب تظاهرات بدون چالش را، ظرف مناسبی برای ابراز خشم و نفرت خود نمی‌بیند. به همین دلیل، به شیوه‌ای غیر از آنچه دیگران کرده‌اند عمل می‌کند. وی گفت: شخصیت اصلی، ابتدا بین دو تئوری «حکومت اسلامی» و «جمهوری اسلامی» در تردید است. ولی در روند داستان، از آن عبور می‌کند و به تردید در رفتار دوگانه روی می‌آورد، و اینکه شاید اصلاً رفتار ما، به گونه‌ای است که ما را مقابل یکدیگر قرار می‌دهد.
محمد سرشار، شخصیت اصلی و مأمورین نیروی انتظامی را از یک جنس خواند، و هر دو را تکلیف‌مدار، ولی در عمل مقابل هم خواند، و افزود: جماعتی که برای اعتراض مقابل سفارت انگلیس اجتماع کرده‌اند ـ از بسیج دانشجویی و نیروی انتظامی و افرادی چون شخصیت اصلی ـ همه در دایره انقلاب و نظام تعریف می‌شوند، و از تفکرات سکولار و لیبرال، به دور هستند.

مطلب پیشنهادی

درد نوشتن!

وقتی درد نوشتن می خواهد به سراغم بیاید، از یک هفته قبل می فهمم. ویار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *