ابراز نارضایتی رهبر معظم انقلاب از وضعیت کتاب در کشور در نخستین دیدار کتابداران و مسؤولان نهاد کتابخانههای عمومی کشور در ۲۹ تیرماه سال ۱۳۹۰، هشدار جدیای بود که متاسفانه از سوی مسؤولان رسمی و متصدیان حوزه کتاب، مورد توجه قرار نگرفت.
مقام معظم رهبری، آن دیدار مهم را، بهانهای برای «تجدید مطلع» در حوزه کتاب خواندند و با بیان برخی آسیبها و تهدیدهای مهم در این حوزه، پیشنهادهایی را نیز ارایه فرمودند.
این سلسله مقالات میکوشد با آسیبشناسی حوزه کتاب در جمهوری اسلامی ایران، براساس بیانات مقام معظم رهبری و رهنمودهای ایشان، به ارایه الگویی بومی برای پیشرفت در این حوزه، کمک کند.
در بخش یکم، شاخصهای رسمی ملی و جهانی توسعه در حوزه کتاب مورد بررسی قرار گرفت و بیان شد که براساس شاخص تعداد عناوین منتشرشده در یک سال، جمهوری اسلامی ایران کشور نخست منطقه خاورمیانه و یکی از بیست کشور برتر جهان است.
در بخش دوم، با آسیبشناسی شاخصهای پیشگفته و تحلیل دقیقتر دادههای رسمی، ناکارآمدی شاخصهای رسمی ملی و جهانی در این حوزه نشان داده شد و با پیشنهاد شاخص جدید «سرانه تولید کتاب»، گوشهای از دلیل نگرانی مقام معظم رهبری از وضعیت کتاب در کشور، به نمایش درآمد.
در بخش سوم، میزان اعتبار شاخص جدید سرانه تولید کتاب، براساس شاخص میانگین شمارگان یک عنوان کتاب سنجیده شد و سپس، مشکلات کاهش شمارگان کتاب مورد بررسی قرار گرفت.
در این بخش مشکلات ناشی از افزایش تعداد عناوین کتاب، برشمرده میشود.
×××
× الزامات افزایش تعداد عناوین کتاب
افزایش تعداد عناوین کتاب به خودی خود، امر پسندیدهای است. نمودار شماره یک نشان میداد که از نظر این شاخص، وضعیتی مطلوب در حوزه کتاب وجود دارد.
اگر این افزایش، برآمده از پیشرفت طبیعی حوزه کتاب در یک کشور باشد؛ میتوان آن را به عنوان شاخصی برای توسعه در این حوزه دانست. به نظر میرسد برای افزایش تعداد عناوین کتاب در یک کشور، میتوان الزامات زیر را در نظر گرفت:
۱. حفظ یا افزایش شمارگان میانگین کتاب
۲. حفظ یا افزایش میانگین صفحات یک عنوان کتاب
۳. حفظ یا افزایش شاخص جدید سرانه تولید کتاب
۴. افزایش متناسب ظرفیت عرضه و فروش کتاب
۵. توجه به نسبت میان تعداد آثار تالیفی و تعداد آثار ترجمهای
۶. توجه به نسبت میان تعداد عناوین چاپ اول و عناوین تجدید چاپی
۷. حفظ یا افزایش کیفیت محتوایی و شکلی کتابها
بررسی الزامات یک، دو و سه در بخشهای قبلی این سلسله مقالات نشان داد که افزایش تعداد عناوین کتاب در جمهوری اسلامی ایران، یک افزایش طبیعی و برآمده از پیشرفت حوزه کتاب نبوده است.
نمودار شماره ۱۲ نشان میداد که شمارگان میانگین کتاب در یک بازه ۱۴ ساله، ۴۵ درصد کاهش داشته و از ۵۶۴۵ جلد به ۳۱۰۲ جلد رسیده است.
نمودار شماره ۷ گزارش میکرد که در یک بازه زمانی ۱۶ ساله، حجم میانگین کتاب با ۱۹ درصد کاهش، از ۲۹۴ صفحه به ۲۳۷ صفحه کاهش یافته است.
[…]
نمودار شماره ۱۱ نشان میداد که براساس آهنگ رشد ۱۲ ساله، در سال ۱۳۸۹، ۳۳ درصد عقبافتادگی از شاخص جدید سرانه تولید کتاب مشاهده میشود.
[…]
مهمترین دلیل این اتفاق، ابتنای سیاستها و برنامههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر شاخص تعداد عناوین کتاب بوده است. در دورههای طولانی، یارانه کاغذ، حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، خرید حمایتی کتاب و ارزیابی عملکرد ناشران، بستگی مستقیمی به تعداد عناوین چاپشده توسط یک ناشر داشته است.
به عنوان نمونه، محدودیت شمارگان خرید حمایتی کتاب سبب شده است ناشران تعداد عناوین بیشتری را با شمارگان کمتر منتشر کنند تا بتوانند میزان بیشتری از یارانههای دولتی را به خود اختصاص دهند.
اما افزایش بیرویه تعداد عناوین کتاب، چه مشکلاتی را ایجاد کرده است؟
× کاهش سرانه فضای نمایش کتاب
یکی از مهمترین مشکلات ناشی از افزایش تعداد عناوین کتاب، کاهش سرانه فضای نمایش کتاب است. مهمترین و پایدارترین شیوه فروش کتاب، عرضه آن در فروشگاههای کتاب (کتابفروشیها) میباشد. به دلایل متعدد، تعداد فروشگاههای کتاب، سرجمع مساحت آنها و میزان ویترین برای نمایش کتاب، به این نسبت افزایش نیافته است. به همین خاطر، بسیاری از کتابها، هیچ گاه فرصت حضور در فروشگاههای کتاب و بالاخص، فضاهای نمایشی نظیر ویترین را پیدا نمیکنند.
این عدم نمایش کتاب، باعث ناآگاهی مخاطبان بالقوه یک کتاب از وجود آن میشود و بالتبع، میزان فروش آن کتاب را نیز کاهش میدهد.
× افزایش تولید کتابهای ضعیف
اهتمام ناشران به انتشار تعداد عناوین بیشتر، در صورتی به کاهش کیفیت محتوایی کتابهای منتشرشده نمیانجامد که به همین نسبت، میزان تولیدات ارزشمند جامعه مؤلفان و پژوهشگران افزایش یابد. بدیهی است که این توان تولید محتوا، محدود است و به تناسب افزایش شمارگان، مؤلفان ارزشمند و پژوهشگران خبره تربیت نیافتهاند.
نتیجه این عدم تناسب، به وجود آمدن رویکردی مشهور به «کتابسازی» است. مفهوم کتابسازی را میتوان «تولید کتاب بدون تولید علم» دانست. یعنی علیرغم افزایش تعداد عناوین کتاب، محتوای تولیدشده برای گروههای مختلف مخاطب افزایش متناسبی نمییابد.
کتابسازی، رشد حبابی حوزه کتاب در یک کشور است و دستاندرکاران بیدقت را، دچار خطاهای برآوردی مینماید.
× افزایش بیاعتمادی خریداران
نبود راهنماهای مناسب، سیرهای مطالعاتی و … در بسیاری موارد باعث میشود که خریداران کتاب، براساس توصیههای غیرحرفهای و یا تشخیص لحظهای، نسبت به خرید کتاب اقدام کنند.
محدودیت بودجه تخصیصی افراد به خرید کتاب، نتیجه فاجعهباری را ایجاد میکند. مخاطب با انتخاب اشتباه خود، کتاب نامناسبی را برای پاسخگویی به نیاز خویش خریداری کرده و بودجه محدود خویش را به هدر داده است. بنابرین، به تدریج و با تکرار این انتخابهای اشتباه، مخاطب به این نتیجه میرسد که کتاب، قالب مناسبی برای پاسخگویی به نیازهای او نیست و باید پاسخ درخور خویش را، به شیوههای دیگر بیابد.
× افزایش هزینههای توزیع و فروش
افزایش تعداد عناوین کتاب، هزینههای توزیع و فروش را افزایش میدهد. در بخش سوم، نشان داده شد که افزایش شمارگان کتاب به کاهش شمارگان آن انجامیده و سرانه هزینههای ثابت تولید و در نتیجه بهای پشت جلد کتاب را بالا برده است.
در کنار این مشکل، افزایش تعداد عناوین کتاب، حجم ماند کتاب در انبار را افزایش میدهد. پیچیدگیهای افزایش این حجم ماند کتاب، کار ناشر در برآورد میزان فروش و زمان تجدید چاپ کتاب را افزایش میدهد.
همچنین، هزینههای توزیع این تعداد عنوان بیشتر، قطعاً بیشتر از گذشته خواهد بود.
× کاهش سرانه تبلیغ و ترویج
افزایش تعداد عناوین کتاب، مشکل جدیای را نیز در مرحله تبلیغ و معرفی و ترویج کتاب ایجاد میکند. بالا بودن هزینههای تبلیغات در کنار محدود بودن فرصت آن، موجب میشود که میزان تبلیغ یک عنوان کتاب کاهش یابد و یا نوبت به دیگر عناوین نرسد.
همچنین سرانه هر کتاب از بودجه اختصاصی هر ناشر به انتشار آگهی، برگزاری جلسات رونمایی، معرفی و نقد، قطعاً کاهش مییابد و همین مساله، به کاهش آگاهی مخاطبان بالقوه از وجود اثر و در نتیجه کاهش میزان فروش آن، منجر میگردد.
× جمعبندی
هرچند شاخص ملی و جهانی سنجش میزان توسعه در حوزه کتاب، تعداد عناوین منتشرشده در یک سال است و هر چند جمهوری اسلامی ایران از این نظر، چشمانداز بیست ساله را محقق کرده و بین بیست کشور برتر جهان از نظر این شاخص قرار دارد؛ اما شاخصهای دیگر و همچنین شاخص جدید «سرانه تولید کتاب» نشان میدهند که این پیشرفت، یک توسعه فراگیر و پایدار نبوده است.
عدمتوجه سیاستگذاران، برنامهریزان و مدیران حوزه کتاب به طراحی الگوی بومی پیشرفت در این حوزه باعث شده است که برخی شاخصها وضعیت بسیار خوبی پیدا کنند و برخی شاخصهای دیگر، وضعیت نامطلوبی داشته باشند.
با این نگاه، میتوان دغدغه افزایش تعداد عناوین کتاب را یک مخدر خطرناک برای این حوزه به حساب آورد. دغدغهای که با نادیده گرفتن واقعیات حوزه کتاب، دل خویش را به افزایش یک شاخص خوش کرده و از آنچه در بدنه صنعت نشر کتاب میگذرد؛ ناآگاه باقی مانده است.
در بخشهای بعدی این سلسله مقالات، تلاش میشود براساس دغدغههای مقام معظم رهبری، مسالههای دیگر حوزه کتاب نظیر مشکلات توزیع کتاب و دلایل ضعف فروش آن، مساله سرانه مطالعه، مساله سیرهای مطالعاتی و … مورد بررسی قرار گیرند.
متن کامل این مقاله را در پایگاه اینترنتی برهان بخوانید.
برچسبتعداد عنوان توسعه سياستگذاري فرهنگي شاخص کتاب مديريت فرهنگي
مطلب پیشنهادی
روشهای ترویج کتابخوانی ـ تجدید مطلع در حوزه کتاب(۸)
ابراز نارضایتی رهبر معظم انقلاب از وضعیت کتاب در کشور در نخستین دیدار کتابداران و …