برادر عزیزم جناب آقای مجتبی جاویدی، لطف میکنند و هر چند روز، قطعهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی (یا به قول خارجیها امام خامنهای) را برای بنده و گروهی دیگر ایمیل میکنند.
مدتی پیش، یکی از ایمیلهای ایشان، مرا شگفتزده و ناراحت کرد. شگفتزده از اینکه این فرموده مهم رهبرم را نشنیده بودم و ناراحت از اینکه چرا اینقدر با تاخیر با آن مواجه شدهام.
در هر حال، این نوشته، مدیون جناب جاویدی است و از ایشان متشکرم.
حضرت آقا معمولاً در حوالی ایام شهادت امیرالمؤمنان(ع)، نماز جمعه را اقامه میفرمایند. در چهارم دی ماه ۱۳۷۷، یعنی ۱۳ سال پیش، ایشان در خطبه دوم نمازجمعه، برای چندمین بار از اتکای کشور به درآمد نفتی گلایه میکنند. در آن دوران ـ تا آنجا که یادم هست ـ قیمت نفت پایین آمده بود و دولت آقای سید محمد خاتمی، دچار مشکلات درآمدی شده بود.
در ادامه ایشان میفرمایند:
«نمىشود وقتى درآمد کم است، کسانى که زیاد خرج مىکردند، مثل وقتى که درآمد زیاد است خرج کنند؛ این را باید بفهمند. لذا خطاب من در درجه اوّل متوجّه کسانى است که متمکّنین به کشورند؛ دستشان به دهانشان مىرسد و مىتوانند خرج کنند؛ مىتوانند گوشت، مواد غذایى، امکانات زندگى، محصولات مدرن، انواع و اقسام وسایل برقى و ماشینهاى گرانقیمت تهیه کنند. «چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن». نگو من دخل دارم؛ اینجا دخل شخصى ملاک نیست؛ دخل کشور ملاک است. وقتى که یک ملت مقدارى درآمدش کم مىشود، باید ملاحظه کنند. ما هر وقت به مردم گفتیم اسراف نکنید، اکثریت مردم – که طبقات متوسط هستند – گوش مىکنند و اسراف هم نمىکنند؛ لیکن آن کسانى که باید گوش کنند – یعنى متمکّنین و ثروتمندان که بسیارى از موارد، اسراف هم در بین آنهاست – کمتر گوششان بدهکار است. من حالا خطابم به آنهاست. لازم است که به مسأله قناعت – به معناى اسراف نکردن – اهمیت دهند. اسراف نکردن در مواد غذایى؛ چقدر مواد غذایى زاید دور ریخته مىشود! حتّى اسراف نکردن در مواد دارویى؛ چقدر مواد دارویى غیر لازم خریده مىشود و به خانهها برده مىشود و بدون مصرف باقى مىماند! مواد اوّلیه و یا خود دارو را باید از خارج بخرند و بیاورند، یا در داخل باید با زحمت درست کنند. اینها ثروت و سرمایه مملکت است و از دست مىرود.
کسانى هستند که حتى در کارهاى تفنّنى و تفریحىِ خودشان هم اسراف مىکنند. مثلاً به خارج از کشور مسافرت مىکنند. چرا؟! فرض کنید خانوادهاى هستند که مایلند مسافرتى بکنند، تفریح و تفرّجى بکنند؛ چرا به خارج از کشور مىروند و تفرّج مىکنند؟! در این کشور به این بزرگى، خیلیها همین تفریح و تفرّج را هم نمىتوانند بکنند. بعضیها تا دستشان به دهانشان مىرسد، براى تفریح و تفرّجِ خودشان یا خانوادههایشان، به فلان کشور خارجى – که حالا نمىخواهم اسم بیاوریم – مىروند. اینها اسراف قطعى است؛ اینها همان اسرافى است که حرام است. زیادهروى یعنى این. زیادهروى، وقت به وقت و زمان به زمان تفاوت مىکند؛ در امر لباس، در امر مسائل زندگى، در اتومبیلهاى گرانقیمت. پس، خطاب اوّل ما به کسانى است که متمکّنند و امکاناتى دارند و مىتوانند خرج کنند. به آنها عرض مىکنیم که کمتر خرج کنید؛ ملاحظه کنید و اسراف نکنید.»
متن کامل این بیانات را میتوانید در این نشانی بخوانید.
شاید برخی بگویند این حرمت سفر تفریحی به خارج کشور، مقید به دوران کمدرآمدی حکومت اسلامی است. این تشکیک در بقای حرمت، از عهده بنده خارج است و زحمتش بر دوش کسانی است که یا مجتهدند و یا به حضرت آقا دسترسی دارند و میتوانند بقای حرمت را استفتا کنند.
مطلب پیشنهادی
قهرمانکشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده
یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمانسازی، …
و ما هم در خواندن این نوشته، مدیون شماییم و از شما متشکریم.
بارک الله فیکم
کسی که درامدش حلال باشد انقدر پس اندازنداردکه باان به تفریح در خارج برودوچنانچه به ندرت کسی یافت شودکه مثل پدر شماهم حلال وهم پس انداز خوب داشته باشد که میلی به خارج وتفریح درانجاندارد.اخرخارج رفتن جزبرگناه افزودن چه تفریحی دارد؟
وکسی که ازخارج احساس فرح کند که دیگر حلال وحرامی برایش مهم نیست.
حال پیداکنیدپرتقال فروش را.
منتظر فرج با توام….یه بار دیگه چیزیو که نوشتیو بخون..من که بالا آوردم..شما ها که همتون دزدید.. کلی مایه دارید میدونی چرا خارج نمیرید..چون شما رو بعنوان تروریست میشناسن ..هرکس از ایران خارج شده فهمیده که این همه سال چه کلاهی سرش رفته…بدبخت کشوری که توش نه جشنی داره نه شادی…همش غم و عزاداری..بیشتر ملتو هم روانی کردید..اینهمه جوون با مشکلات جنسی شماها که با علم مخالفید وگرنه دلیل علمی واست می آوردم..بدبخت باز داری حرف خودت میزنی..
————
سرشار: برادر یا خواهر من. شادی فقط به معنای رقص و پایکوبی و می گساری و اختلاط با نامحرم نیست. چه کسی گفته در کشور ما شادی وجود ندارد؟
اینو به احمدی نژاد بگو که افکارش به رهبرتان نزدیک است و نوهو نتیجه هاش را هم با خودش میبره پیش شیطان بزرگ با هزینه بیت المال!!!!!!!
به رهبر هم بگو نامه امام علی را به عثمان بن حنیف در نهج البلاغه خونده یا نه
کاشکی بعضی ها می فهمیدند که مثل رئیس جمهور به رهبر مانند مثل عثمان نیست به امام علی…
کاشکی بعضی ها می فهمیدند که آزادی لخت و عور بودن و شادی به معنای گناه کردن نیست….
اما افسوس و هزاران بار دیگر افسوس….
سلام دوستان من همونن کویر خشکم بابات حرفای بالا که زدم خواستم چیزی بگم..من اونموقع عصبانی بودم تند ژیش رفتم اما بهرحال قبول کنید تو ایران شادی خیلی کمه..اصلا من خودم یه آدم پایبند به اخلاقیات هستم …آقای عون من منظورم لختی و.نیست..بالاخره هممون یه روز میمیریم..اما ایکاش حقایق صحیح تا اونموقع درک کنیم..انژی مثبت و منفی درک کنیم..برادر من صبح تا شب عزاداری انرژی مثبتی به آدم نمیده اینو درک کن..بهرحال امیدوارم خدا از ما راضی باشه..هممون با هم برادریم…آقای سرشار خیلی دوست دارم..بابت اون متن بالا هم معذرت میخوام
سلام علیکم
خداقوت
استفاده کردم از قلم شیوایتان
اما یک نکته بزرگوار:
تمام حرف بزرگان و صاحب نظران علمی و اعتقادی و سیاسی بسیجی ما این است که کلمه امام را به جای آقا برای رهبر معظم انقلاب حفظه الله استفاده کنیم
که این حربه دشمن است که به ایشان آقا گفته شود و این لفظ قابل ترجمه است به زبان های دیگر و به نوعی مختص ما و کشور ماست ولی اگر ایشان را با لفظ ترجمه ناپذیر “امام” بکار ببریم ایشان متعلق به جهان اسلام و جهان می شوند مثل امام خمینی رحمت الله علیه
البته که وجود مبارک ایشان متعلق به جهان اسلام هست ولی اگر در الفاظ دقت کنیم و با دشمنان موافق نشویم بسی به اسلام خدمت کردیم
جسارت بنده را ببخشید
اللهم صل علی محمدو آل محمدو عجل فرجهم
التماس دعا
سلام آقا محمد
خواستم بگم اگر ملاک منع آقا در این مطلب هزینه تفرج خارجه است الان برخی از مسافرتهای خارجی بسیار ارزانتر از برخی از مسافرتهای داخلیه
اما اگر ملاک منع خروج ارز مدیران باید جهت جایگزینی ارز راهکار ارائه کنند
ارادتمند از هم دانشگاهیها
به گزارش جهان در قسمتی از این سخنرانی امیرخانی گفت: آمدن من در این جلسات بیشتر به خاطر شنیدن است اگرچه خیلی حرف می زنم. یک روزی مرحوم جهان پهلوان غلامرضا تختی به دانشگاه تهران رفت، به او گفتند که حرف بزن. گفت من سخنور نیستم کشتی گیرم، قبول نکردند و میکروفون را به دستش دادند. مرحوم تختی رفت بالا گفت من آرزویی داشتم که در دنیا به آن نرسیدم. همه گفتند یعنی چه؟ این همه مدال و المپیک، چه آرزویی داشتی که به آن نرسیدی؟ گفت: من خیلی آرزو داشتم یکبار بروم حج حاجی بشوم، هر وقت ذی الحجه بود یا مسابقات کشوری بود یا مسابقات جهانی، من هیچ وقت نتوانستم بروم حج. و این آرزویی است که مرحوم تختی به آن نرسیدند. من این آرزو را همواره داشتم که به حج بروم. هر وقت خیلی دلم برای خانه خدا تنگ می شود و دلم می خواهد به حج بروم می آیم در این خیابان انقلاب هفت بار دور دانشگاه تهران راه می روم، من به نظرم هیچ روشنفکر یا اهل فرهنگ ایرانی تا به حال اینقدر خوب امیدی را که داخل دانشگاه ها وجود دارد نگفته است. ما برای این می آییم دانشگاه خیلی هایمان در زندگی آدم های مایوسی هستیم. می آییم اینجا امید جمع می کنیم و میبریم منزل.