قالب وردپرس افزونه وردپرس

شبهه غیراخلاقی بودن نظام سیاسی و رسانه‌های همگانی ـ جذب یا فریب؟

برای توضیح بیشتر به متن مراجعه شوداین مقاله در شماره چهارم هفته نامه «۹دی»، به تاریخ ۹/۱۱/۱۳۸۹، منتشر شده است.
یکی از چالشهای همیشگی نظامهای سیاسی، شیوه برخورد آنها با «ارزشها» (values) بوده است. در واقع، میزان اهتمام حکومت به پاسداشت نظام ارزشی جامعه در عرصه‌های مختلف، میزان اخلاقی بودن آن نظام سیاسی را نمایش می‌دهد. بر این اساس، نظام سیاسی‌ای که با استفاده از رسانه‌های همگانی، مبنای کسب مقبولیت خود را بر «فریب عمومی» می‌گذارد؛ نظامی غیراخلاقی شمرده می‌شود. همچنین نظام سیاسی‌ای که برای براندازی نظام سیاسی رقیب، ارزشهایی را ـ نظیر زنای با محارم، اعتیاد به مواد افیونی، پرسش شیطان و … ـ ترویج کند که خود به آن باور نداشته باشد؛ نظام غیراخلاقی خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران یک نظام اخلاقی است و حجم اتهامهای دشمنان درباره غیراخلاقی بودن نظام، خود نشان‌دهنده میزان اهمیت این برجستگی نظام سیاسی ایران است.
نظام ارزشها در جمهوری اسلامی ایران، نظامی پیچیده است. مجموعه ارزشهای مذهب شیعه دوازده امامی و تمدن ایرانی، ساختار پیچیده‌ای را ایجاد کرده‌ است که شناخت ریشه‌ای آنها و توانایی گره‌گشایی از تعارضات ارزشها، نیازمند دانایی، هوشمندی و تجربه بالایی است.
یکی از نمایشگرهای مهم، همگانی و قابل دسترسی جهانیِ میزان اخلاقی بودن نظام جمهوری اسلامی ایران، «صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» است: مهمترین، فراگیرترین و پراعتمادترین رسانه همگانی در این نظام سیاسی و از سوی دیگر، غیرانتخابی، غیرانتفاعی و غیررقابتی.
در طول حیات سی و چند ساله جمهوری اسلامی ایران، مناسبتها و فرازهای اختصاصی این نظام سیاسی ـ به‌ویژه در فرازهایی که این نظام سیاسی کوشیده از مبانی مشروعیت یا مقبولیت خود دفاع کند ـ همواره سنگ محکی برای مخاطبان صدا و سیما و دیگر رسانه‌های همگانی بوده تا میزان پایبندی آنان به نظام ارزشی جامعه را بسنجند.
به نظر می‌رسد این ریزبینی مخاطب در این برشهای زمانی، چندان مورد توجه سیاست‌گذاران، مدیران و سازندگان محتوای رسانه‌های همگانی نبوده است. به این موارد بنگرید:
۱. در ذهن مخاطب اینگونه رسوب کرده است که فرآیند ورود مجریان به سازمان صدا و سیما، برنامه‌های مذهبی است. مجریانی که با ظاهری مذهبی، تجربه‌کردن خود را آغاز می‌کنند و نهایتاً با صورتهایی نیمه‌تراشیده و ابروهایی اصلاح‌شده، از جنگها و دیگر برنامه‌ها سر درمی‌آورند.
۲. احساس می‌شود در بسیاری از فیلمها و مجموعه‌های تلویزیونی مرتبط با دوران رژیم پهلوی، چهارچوبهای ارزشی صدا و سیما بازتر می‌شود. برای نمونه می‌توان به مجموعه تلویزیونی «کیف انگلیسی»(سیدضیاءالدین دری ـ ۱۳۷۸) اشاره کرد. مجموعه‌ای که پوشش خانم لیلا حاتمی در آن، بسیار فراتر از استانداردهای سیما بود.
۳. همین نکته به شکلی دیگر در مجموعه تلویزیونی «فرار بزرگ»(محمدحسین لطیفی ـ ۱۳۸۵) قابل مشاهده بود. آرایش بسیار غلیظ بازیگران زن، ادبیات جنسی برخی بازیگران مرد و ….، به وضوح، بازشدن چارچوبهای ارزشی سیما را به نمایش می‌گذاشت.
۴. نمایش سبک پوشش روزانه شهروندان ایرانی نیز، تابع همین ماجراست. در روزهای نزدیک به مناسبتهای اختصاصی جمهوری اسلامی ایران، مانند ۱۳ آبان، ۲۲ بهمن و …، گزارشگران سیما به سراغ شهروندانی می‌روند که به دلیل سبک پوشش، در دیگر گزارشها، امکان پخش تصویر آنها وجود نداشته است. مردان و زنانی با آرایشهای خاص مو و چهره، پوششهای گاه غیرمتعارف و ….
۵. در عالی‌ترین رقابت موجود در جمهوری اسلامی ایران، یعنی انتخابات ریاست جمهوری، میرحسین موسوی برای اثبات گویه تبلیغاتی «دروغگو بودن رقیب»، نمودارهای شاخصهای اقتصادی را جابه‌جا می‌کند تا به تغییر واحدها و بازه‌های سنجش، عملکرد رییس جمهور فروکاهیده شود!
۶. در یک پایگاه اینترنتی، در کنار یک گزارش علمی درباره پیشینه فراماسونری میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد، عکس دوران بی‌حجابی زهرا رهنورد و همچنین سبیل نیچه‌ای میرحسین موسوی منتشر می‌شود تا گرایشهای فکری این دو، به مستندات رفتاری گذشته آنان پیوند زده شود. آن هم در حالی که «میزان حال فعلی افراد است» و هم‌اکنون، زهرا رهنورد ـ هرچه که باشد ـ دستکم حجاب را پذیرفته است.
۷. در ادامه روندی پرتکرار، مهران مدیری، برای نقد شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، به شکلی افراطی، صحنه‌های رقص مردی دچار مشکل هویت جنسی را در برنامه خود می‌گنجاند و از موسیقی‌های غیرمجاز استفاده می‌کند. گویی در اینجا «العاقل یکفیه الاشاره» معنا ندارد و باید، به تفصیل سخن گفت و نمایش داد!
۸. در شبکه‌های اجتماعی فضای مجازی، «جذب حداکثری» به رویکرد اصلی بدل می‌گردد و برای بیشینگی این جذب معاند و مخالف و منتقد، حفظ چهارچوبهای فکری، عدم اختلاط با نامحرم و … فراموش می‌شود. پسری از نامی غیرهمجنس خود برای تبلیغ استفاده می‌کند و برای لو نرفتن هویت خود، به انتشار عکسهای زنانه و گاه آنچنانی دست می‌زند؛ دیگری، جذب دخترکان سبز را از حفظ برادران خود واجبتر می‌بیند؛ سومی، به ستوه‌آمده از بی‌پروایی‌های کلامی دشمنان نظام، همرنگ آنان می‌شود و با همان ادبیات بی‌عفتانه‌شان، به پاسخ‌گویی با ایشان مشغول می‌شود و ….!
بدیهی است که چهارچوبهای ارزشی رسانه‌های همگانی ما، انطباق کاملی با نظام ارزشی جامعه اسلامی ندارند و گاه بسیار فراختر و گاه بسیار تنگتر از آنی هستند که باید باشند. اما وقتی همین چهارچوب موجود، اینچنین به بازی گرفته می‌شود؛ مخاطب دچار شبهه غیراخلاقی بودن نظام سیاسی می‌شود. در واقع در ذهن او، این بازیچگی چهارچوبهای ارزشی نشان می‌دهد که ممکن است در جایگاههای سیاسی، اخلاق به حاشیه رود.
هرچند که این کنار گذاشته شدن ارزشها، محدود به چنین مواردی نیست و در ورزش، هنر و دیگر عرصه‌ها نیز، موارد اینچنینی فراوان است اما نکته مهم اینجاست که جایگاه اتهام نظام سیاسی به غیراخلاقی‌بودن، در نزدیک به همه موارد، هنگامی است آن نظام سیاسی در مقام دفاع از مشروعیت یا مقبولیت خود برآمده باشد.

مطلب پیشنهادی

قهرمان‌کشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده

یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان‌»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمان‌سازی، …

۲ دیدگاه

  1. میزان حال فعلی افراد است اما برای رسیدن به پست های بالای نظام باید لیاقت داشت. این گونه نیست که هر که هر گناهی انجام داد و سپس توبه کرد مانند کسی باشد که آن گناه را انجام نداده بلکه گناه عوارض خود را هم به دنبال دارد.
    بلی ،‌مسلمین در زمان جاهلیت کارهایی نیز میکردند اما این گونه نیست که پس از اسلام آوردن به لیاقت زمامداری و مراحل بالای مدیریت هم برسند.

  2. این اظهار نظر از چون تویی بعید است . همفکران شما بارها و بارها با تئوری “هدف وسیله را توجیه می¬کند” به زیر پا گذاشتن اخلاقیات اقدام کرده اند. نمونه بارز آن پخش صحنه های کنفرانس برلین بود که حتماً به یاد دارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *