قالب وردپرس افزونه وردپرس

مشکل احمدی‌نژاد اساسی‌تر از این حرف‌هاست

دکتر محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی ایراننزدیک شدن به روزهای انتخاب رییس جمهور باعث شده که عمل‌کرد دکتر احمدی‌نژاد زیر ذره‌بین‌های قویتری قرار بگیرد و حتی در بسیاری موارد، اصل انصاف کنار گذاشته شود تا چهره سیاهتری از ایشان ارایه شود.
رگه‌های پررنگ این جریان را به عینه می‌توان در سخن‌رانی‌های مهندس میرحسین موسوی پیدا کرد. نام‌زدی که به‌ناچار وارد فضای گفتمانی دولت نهم شده و تحت تاثیر روحیه ملی مطالبه عدالت، می‌کوشد در بالاترین سطح ممکن، خود را یک «احمدی‌نژاد حکیم» معرفی کند؛ رییس‌جمهوری مقتدر، عدالت‌خواه و البته معتقد به خرد جمعی.
بنابرین از این نظر، حتی شکست احمدی‌نژاد، یک پیروزی برای اوست. چرا که جریان‌های سیاسی کشور را وادار کرده در فضای گفتمانی او حرکت کنند و خود این امر، گام بزرگی در شروع دهه عدالت و پیش‌رفت است.
اما این همه انتقاد از دکتر احمدی‌نژاد، دست‌مایه‌ای دارد که بدون توجه به آن، پاسخ‌گویی به این حجم انتقادها و تخریب‌ها، به راحتی ممکن نیست.
مهمترین کارویژه احمدی‌نژاد در دولت نهم، به‌هم‌زدن نظم ناعادلانه مدیریتی کشور بوده است. نظمی که نتیجه آن، بردن مدیران به برج‌های عاج و مسابقه ثروت‌اندوزی و مدرک‌سازی و … بوده. اکنون احمدی‌نژاد مانند بولدوزری بی‌رحم، به جان شالوده‌های سخت‌شده این نظم ناعادلانه افتاده و بی مهابا، در حال تخریب آن است. بنابرین بسیار طبیعی است که مشاهده خرابی‌ها، دل کوچک عافیت‌طلبان و مصلحت‌سنجان را بلرزاند و رویای شیرین بالانشستگان را برهم بزند. و باز هم بسیار قابل انتظار است که عدم اشاره به بنای عادلانه‌ای که قرار است پس از این تخریب‌ها، جای‌گزین آن شود؛ باعث تشویش ذهن مردم کوچه و بازار گردد که این احمدی‌نژاد چه می‌کند؟! چرا همه چیزهایی را که ما را به آن عادت داده بودند؛ به هم می‌ریزد؟!
درست مانند ساختمانی با عمری بیست و هفت ساله، که معماری جدید آن را خراب می‌کند تا بنایی تازه را جای‌گزین آن کند؛ مخالفان احمدی‌نژاد به سر و صدای خراب‌کردن‌ها و گرد و خاک ناشی از آن می‌پردازند و می‌کوشند مردم را از تصور بنای تازه، دور کنند.
و صد البته باز هم بسیار طبیعی است که احمدی‌نژاد و یارانش، تا به حال کشور را اداره نکرده‌اند و این تخریب نظم ناعادله پیشین، گاه عوارضی ناخواسته در پی دارد.
از سوی دیگر، چه جناب آقای هاشمی رفسنجانی و چه جناب آقای خاتمی، دارای نظریه و الگوی مدیریت بومی اسلامی ـ انقلابی نبوده‌اند. بنابرین به استفاده از نخبگانی که ساختار فکری ایشان براساس آموزه‌های دانشگاهی غربی شکل گرفته است؛ تکیه داشته‌اند. اما دکتر احمدی‌نژاد، مدعی وجود چنین نظریه‌ بومی‌ای در کشور است و با تمام توان خود ـ هرچند گاه دست و پا شکسته ـ می‌کوشد ایران را براساس آن اداره کند.
نتیجه چنین روی‌کردی، چیزی جز این نیست که سازمان برنامه‌ریزی و مدیریت کشور، منحل شود و وزیر اقتصاد عوض گردد و چه و چه و چه. چرا که احمدی‌نژاد به بازوهای مدیریتی‌ای نیاز دارد که جرات شکستن ساختارهای وحی‌انگاشته‌شده غربی را داشته باشند و با نگاهی حداقلی و عند‌الضرورتی، تصویری اجمالی از چنین نظریه بومی‌ای را در ذهن خود ترسیم کرده باشند.
بنابرین مشکل احمدی‌نژاد اساسی‌تر از این حرف‌هایی است که مخالفان او بیان می‌کنند. احمدی‌نژاد به این موارد بیش از هر چیزی نیاز دارد:
۱ـ نظریه‌پردازانی که در فضای گفتمان انقلاب اسلامی نفس بکشند و بیندیشند؛
۲ـ رشته‌های درسی‌ای که براساس این نظریه‌ها، طراحی شده باشند؛
۳ـ استادانی که قدرت تدریس این نظریه‌ها را داشته باشند؛
۴ـ مدیرانی که براساس این آموزه‌ها، دانش آموخته باشند؛
۵ـ نهادهایی که براساس این نظریه‌ها، طراحی شده باشند؛
و مهمتر از همه
۶ـ الگوی توسعه‌ای که براین اساس طراحی شده باشد.
×××
ره دراز اما افق بسیار تابناک است.
بازنشر این نوشته در رجا نیوز ـ ۲۴/۲/۱۳۸۸
بازنشر این نوشته در نهال نیوز ـ ۲۶/۲/۱۳۸۸

مطلب پیشنهادی

قهرمان‌کشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده

یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان‌»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمان‌سازی، …

یک دیدگاه

  1. بسم الله
    برادر محمد
    یادداشت خوبی بود. خاصه در میان “رجانویسان” با حفظ موضع اصولگرایانه ولی معتدل.
    فقط نکاتی خدمتتان عرض کنم:
    هر ساختار شکنی و به هر قیمتی ممدوح نیست. شما به درستی اشاره داشتید که حرکت آقای احمدی نژاد از پشتیبانی یک عقبه تئوریک کارآمد برخوردار نبود. این یکی از مهم ترین نقاط ضعف دولت محترم بوده. همین ساختار شکنی (گرچه با نیت! و یا شعار تغییر وضع نا عادلانه) منجر به شکستن کمر قشر مستضعف شد. از چند برابر شدن قیمت مسکن (دقیقا به دلیل بی تدبیری دولت) و تورم ۲۵ درصدی چه کسانی ضرر کردند و چه کسانی منفعت؟
    لابد نمی گویی کسی که ۴ یا ۵ خانه داشت ضرر کرد و مستضعفی که خانه ای نداشت برنده این بازی بوده.
    بی برنامگی، دشمنی با تشکلها و تحزب افتخار نیست. فرار از شفافیت از علائم سلامت یک سیستم است یا فساد؟
    منتقدین امدی نژاد نه تنها اصلاح طلبان و بیگانگان و… اند که می بینیم داخل اصولگرایان هم چه تفرقه ای به راه افتاده. به نظر شما آیا همه فاسدند الا آقای رییس جمهور.
    اگر رییس مجلس ما قدرت طلب است و سودجو! و رییس قوه قضاییه ناکارامد! و قوه اش هم لابد فاسد، اگر قالیباف منافق است!، رضایی قاچاقچی و هاشمی غارتگر بیت المال!، اگر توکلی خودخواه است و با دولت پدر کشتگی دارد! و اگر فلانی های دیگر هم عیب های دیگر دارند، بهتر است در این مملکت را تخته کنیم و بدانیم پاکی احمدی نژاد هم در این جنگل مفاسد به کار ناید.
    به هر حال پدیده احمدی نژاد حداقل خیلی چیزها را بطور عینی ثابت کرد.
    که آیا با شعار می توان زندگی کرد؟
    اینکه توشه تئوریک ما ( به عنوان جبهه مسلمان) چقدر بوده است. (همینقدر که به ضعفمان پی بردیم غنیمت است)
    بهترین راه تخریب یک گفتمان و تفکر (بخوانید انقلاب اسلامی) ادعا کردن و بعد بد عملکردن است.
    با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *