می گویند در شهر ما، هشتاد هزار زن بدکار زندگی می کنند؛
هشتاد هزار دختر خوانده شیطان،
هشتاد هزار پرچم فحشا.
هشتاد هزار زن بدکار یعنی
صدها هزار چشم حریص
که آلوده تر می شوند؛
یعنی صدها هزار بوق اضافه؛
یعنی صدها هزار توقف بیجا.
هشتاد هزار زن بدکار یعنی
نا امنی صدها هزار زن پاکدامن؛
گریه های فرزندان طلاق؛
و ضجه های زنی برای مرگ شوهر ایدزی اش.
هشتاد هزار زن بدکار یعنی
شهری به بزرگی یک «اکباتان» برای نافرمانی خدا؛
و مرگ تدریجی عفت یک جامعه.
هشتاد هزار زن بدکار یعنی
بغض فرو خفته یک ملت؛
و چندین سعید حنایی دیگر
که نمی خواهند همسرانشان، از راننده های تاکسی هم بترسند.
هشتاد هزار زن بدکار یعنی
یک دولت بی فکر؛
و دهها مسئول بی توجه.
هشتاد هزار زن بدکار یعنی
صدها هزار زن فقیر؛
صدها هزار کودک گرسنه؛
و دهها هزار مرد شرمنده.
هشتاد هزار زن بدکار یعنی
گریه های شبانه من؛
و خشم خدا بر سستی ما.
آذر ۸۱
مطلب پیشنهادی
درد نوشتن!
وقتی درد نوشتن می خواهد به سراغم بیاید، از یک هفته قبل می فهمم. ویار …
لطفا در این مورد نظر مسوولین رده بالای جامعه اسلامی را بپرسید
یه موی زن بدکار را با صد تا … مثل شاعر این شعر نمیشه عوض کرد.
حالا دیگه زن بدکار یعنی سعید حنایی؟ هان؟ شماها تعریف و نمونه فاشیسم هستید. فاشیسمی که سمبلش صلیب شکسته نیست . خریته .
چطور میتونید اینقدر سطحی و مبتذل باشید؟ گو یا تعالیم نظام مقدس خوب روت تاثیر گذاشته . تعالمی که در جهت تبدیل انسان به چیزی مثل تو و همفکرات بسیار موفق هستند.
با تمام سلول های وجودم از شاعر این شعر متنفرم.