قالب وردپرس افزونه وردپرس

روایت سوء تفاهم‌ها | نقد آقای مجتبی حبیبی بر مجموعه داستان «توت‌فرنگی‌های روی دیوار»

روی جلد مجموعه داستان توت فرنگی های روی دیوارپس از برگزاری جلسه نقد مجموعه داستان «توت‌فرنگی‌های روی دیوار» در سرای اهل قلم خانه کتاب، آقای مجتبی حبیبی، به این فقیر ابراز لطفی فرمودند و نقد خود بر این کتاب را در روزنامه «تهران امروز» روز یکشنبه ۱۶/۱۰/۱۳۸۶ منتشر کردند. متن نقد ایشان در پی می‌آید:
در مجموعه داستان «توت‌فرنگی‌های روی دیوار» یک «مفهوم» زنجیره داستان‌ها را به هم متصل می‌کند و آن «سوءتفاهم» است. در داستان اول؛ (همین شنبه اتفاق می‌افتد) بازجویان ساواک و متهم در پایان ضرب‌العجل ۷۲ ساعته دچار سوءتفاهم می‌شوند. متهم به خیال خود از اعدام‌شدن جسته است، همچنین «دکتر» رئیس بازجویان به خیال خود به کشف شبکه «صادق و…» دست یافته است. آنچه به وقوع خواهد پیوست، نه محاسبه‌های متهم است نسبت به حال خود و دوستانش و نه محاسبه‌های دکتر نسبت به براندازی شبکه ضدسلطنت که با ترور نخست‌وزیر وارد مرحله تازه‌ای می‌شود. ساختار داستان ‌طوری تنظیم شده است که به اصطلاح، سطوری نانوشته میان سطور نقش بسته جریان دارد. در این ساختار، ما به‌عنوان خواننده از نویسنده‌ای متفکر که در بیرون حوادث ایستاده است، پرهیبی نه‌چندان مزاحم می‌بینیم.
این مهم که داستان‌ها با قطب‌نمای ایدئولوژیکی پرداخته شده است و اگر نشانه‌هایی از ایجاد محدودیت می‌بینیم، در مقابل تکیه‌گاه‌های نویسنده به ارزش‌های پایدار را هم می‌بینیم. شاید در تحلیل جامع‌تر بتوان «وحدت ضدین» موجود را در عین برجسته‌بودن «سوءتفاهم» تبیین کرد. در این داستان، سوءتفاهم میان دو قطب مخالف است. مرد مبارزی که در برابر بازجویان مقاومت می‌کند.
***
نوع دوم (سوءتفاهم): در داستان سوم مجموعه؛ «آخرین چهارشنبه زرد و سرخ» شبهی از احمد متوسلیان در منطقه عملیاتی جنوب حضور می‌یابد. از شهید چمران و شهید همت دیداری تازه می‌کند. سرباز نگهبان به‌رغم اینکه او را شناخته است و دستور هم می‌رسد که او «خودی» است، متوسلیان را از پشت‌سر به رگبار می‌بندد و… سوءتفاهم در درون یک قطب (بین فرمانده سابق و سرباز فعلی) ایجاد می‌شود. طرفین همدیگر را به رسمیت نمی‌شناسند. ظاهرا هر دو از سوال و جواب‌ها آگاهی لازم را به‌دست آورده‌اند اما عمل تیراندازی سرباز، تنها تشابهی به آتش‌بازی چهارشنبه‌سوری دارد. به‌رغم فوران خون متوسلیان، «سوءتفاهم» پابرجاست. آیا نویسنده قصد دارد به خواننده‌اش بفهماند که در دوره بعد از آتش‌بس مفاهیم دگرگون‌شده و خودی و غیرخودی تشخیص داده نمی‌شوند؟ آیا سرباز با کشتن اسطوره، حقارت خلع سلاح شدن چند دقیقه پیش‌تر را پیش خود جبران می‌کند؟ در این داستان‌ها تعلیق‌ها با مرزبندی‌های زمان ناایستا با شدت بخشیدن به سوءتفاهم انجام می‌گیرد نه با تفنن‌هایی که در کلاس‌های آموزشی داستان به نوآموز دیکته می‌شود.
داستان دوم «گل‌های فراموشی» خانم فرامرزی مربی مهد کودک بعد از بحث کوتاهی با مدیره خود به کلاس می‌رود اما هیچکدام از بچه‌ها چون روزهای پیشین نیستند و همه محصور تابلویی هستند که در آن بانویی دسته‌ گل‌محمدی به دست دارد و بعد از آن فضا به نرمی فراطبیعی و فرافیزیکی می‌شود و خانم فرامرزی از بلندای زندگی همه امور مهم خانواده و خود را از نظر می‌گذراند. به موازات این موضوع موشک به مهد کودک اصابت کرده خانم مدیره شهید و سرایدار مجروح شده‌اند. در این داستان هم سوءتفاهم بین خانم مدیره و خانم فرامرزی است. سوءتفاهمی که حتما نتایجی به بار می‌آورد که ورای ذهن و اراده هر یک از آنان است. در اینجا هم سوءتفاهم از نوع درون قطب انجام می‌گیرد.در داستان چهارم (توت‌فرنگی‌های روی دیوار): این داستان ویژگی‌های مختلفی دارد که از آن جمله حضور افراد زیاد در آن است. راوی و مهدی دو دانشجویی هستند که به حکم وظیفه انقلابی-اسلامی می‌خواهند سفارت انگلیس در تهران را از ارتکاب فجایع در بصره عراق بازدارند. در سوی دیگر نیروی انتظامی حافظ سفارت است و طبق عرف دیپلماتیک باید امنیت آن محفوظ باشد. عده‌ای از صرف بیت‌المال گلایه دارند و عده‌ای هم حرف حساب‌شان آن است که جمهوریت کفاف اسلامیت را نمی‌دهد و… بنابراین «سوءتفاهم» موجود تنش‌هایی را به وجود آورده که به نتیجه‌ای غیر از خواسته کامل متعرض‌شوندگان به سفارت و حافظان آن منجر می‌شود. ساختار داستان با فرازهایی که از طرفین «سوءتفاهم» ارائه می‌کند و آرمان و وظیفه را در دو قطب مقابل هم می‌نشاند از صرف خبری بودن ژورنالیستی به محدودیت جبری رهنمون می‌شود.
نوع دوم داستان: داستان‌هایی نیز در این مجموعه آمده است که در بین پیروی از اصول داستان‌نویسی مرسوم و رج زدن مفاهیم با تکیه بر هرمنوتیک در نوسان است که در نتیجه «سوءتفاهم» را پیش می‌برند. در داستان «گاهی باید رفت» سوءتفاهم بین زن و شوهر جوان به اضمحلال کانون خانواده می‌انجامد. مهم هم نیست که نیت «هادی» به عنوان داماد یک‌لاقبا برتری دارد یا آنچه را پدر و مادر «آزاده» به نتیجه رسیده‌اند (که طلاق بگیرد). در این داستان نویسنده با وارد کردن هرمونیتک داستان را از شکل رئال خود خارج ساخته است و در نتیجه محصولی بینابینی شده است.داستان ششم (ژست‌های خنده‌دار): بین خبر دادن زن به عنوان اینکه پدر و مادرش سیزده‌بدر را کنار رودخانه خواهند گذراند و مرد که از آن استقبال نمی‌کند، انواع سوءتفاهم‌ها بروز می‌کند. حتی در شکل و خوانش هرمونتیک آن نیز نویسنده با ویراستار و او نیز با حروفچین دافعه سوءتفاهم را گسترش می‌دهند. قاطعیت تصمیم و اراده افراد با وارد کردن هرمونتیک از شخصیت‌های داستان می‌گیرد. بنابراین میوه یا مکافات عمل در داستان‌ها دیده نمی‌شود.
داستان هفتم: «حلزون‌های خانه به دوش» راوی تمبرهای یادگاری مهر پشت نخورده جمهوری آذربایجان را از شهید آوینی گرفته بوده است. چندی بعد که آوینی شهید می‌شود مراسمی چند منظوره در سالنی چند منظوره که در آن از دوی همگانی تا کفش‌هایی که روی کفپوش چوبی قرچ قرچ صدا می‌کنند برگزار می‌شود. جایزه‌ها پخش می‌شود و راوی به پشت میکروفن رفته و بعد از مقدمه‌ای کوتاه به «مسخ» کردن شهید آوینی و انجام لاتاری‌ها اعتراض می‌کند، اما در حین راه رفتن از کفش‌های خودش نیز همان صدای قرچ قرچ به گوشش می‌نشیند. باز هم سوءتفاهم به کلیت اثر جاری است. گردانندگان با اهداف و برنامه‌های خود و راوی نیز با آرمان‌ها و ایده‌آل‌های خود سوءتفاهم را غلیظ‌تر می‌کنند. گرداننده مراسم خواسته بود با آوردن راوی به روی سن به مستندات مراسم چیزی بیفزاید، اما راوی پنبه‌های او را رشته کرده بود. راوی بدون اینکه از تمبرها حرفی بزند بیرون می‌رود.داستان هشتم (سپیدی خواب‌های سیاه): در این داستان انواع سوءتفاهم وجود دارد. راننده که مامور ستاد برگزاری مراسم سوگواری چهاردهم و پانزدهم خرداد است با سوار کردن مهمانی که رنگ پوست تیره داشت وی را با گرداندن در خیابان‌ها از وضع موجود و خوب و بدها می‌گوید. بعد می‌فهمد که شنونده‌اش فارسی بلد است. بعد هم می‌فهمد که او ایرانی است و در آمریکا اهداف انقلابی دارد. سوءتفاهم بین راننده و مهمان مراسم به علاوه سوءتفاهم بین راننده و مهدی قهوه‌چی و سوءتفاهم، بالاخره در درون خود راننده که سعی می‌کند مسافر را با مسافران قبلی که سوار کرده بود مقایسه کند و با نیمه نیمه گفتن‌ها از وضع آرمانی و همچنین وضع نامطلوب اجتماعی تردیدها را بیشتر، عدم قطعیت را پررنگ‌تر و شخصیت را پیچیده‌تر نمایان می‌سازد.بنابراین نویسنده می‌بایست تکلیف خود را با فلسفه «عدم قطعیت» و ساختارمندی هرمونتیک آثارش برای خود و خواننده‌اش مشخص سازد.

مطلب پیشنهادی

قهرمان‌کشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده

یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان‌»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمان‌سازی، …

۶ دیدگاه

  1. توت فرنگی‌های روی دیوار

    مشخصات کتاب مجموعه داستان «توت فرنگی‌های روی دیوار» نویسنده: محمد سرشار ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی گروه سنی مخاطب: بزرگسالان چاپ اول: خرداد ۱۳۸۵ شمارگان: ۲۰۰۰ جلد تعداد صفحات: ۱۳۶ صفحه قطع: رقعی قیمت: ۸۰۰ تومان جوایز ۱ـ داستان تقدیری…

  2. سلام
    باید از شما معذرت بخوام. مطلب قبلی من خیلی تند بود. راستش وقتی مطالب شما را خواندم اونقدر عصبانی شدم که می خواستم بهتون فحش بدهم. ولی شرم پدر شریف شما که دوستش دارم خیلی باعث تردیدم می شد. اگر دوباره مطلب را بخوانی متوجه لحن نوشته می شوی. به هرحال از اینکه مطلب مرا در سایت گذاشتی ممنونم. و حالا و از این به بعد به عنوان یک دوست برایت مطلب می نویسم.
    میخوام چند تا نصیحت بهت کنم. ۱- چه اصراری داری سیاسی باشی؟ در کجای دنیا یک نویسنده بزرگ سیاسی رو می شناسی؟ اگر حمایت دولتی را نداشته باشی چقدر به عنوان یک آدم نویسنده در بین جامعه جا داری؟ چرا نمیخواهی مستقل باشی و از غلب دولتی بودن و وابستگی خارج شوی؟ چیزی که وقتی پدر شریف شما وارد آن شد به شدت لطمه خورد. روزی که پدر شریف تون کاندید مجلس شد و یک طیف سیاسی از او حمایت کردند دلم برای همیشه شکست. کاش پدر شما وارد این جریان پر نفاق سیاسیت نمی شد. وقتی به نظام و رهبر اعتقاد داریم به چه کار یک نویسنده می آید که زیر علم احمدی نژاد و یا حتی قالیباف و خاتمی و غیره بروی. تو می توانی به ایران فکر کنی نه این آقایی که با دروغ حلالیت می طلبد و عوام فریبی می کند و بعد با گماردن آدم های بی لیاقت بر مسند قدرت و بازی های سیاسی سرمایه مملکت را به باد می دهد و الخ….
    اینها به من ربط ندارد من به نظام و رهبرش و دینم اعتقاد دارم و برای مردمش از جانم مایه میذارم. وقتی رهبر ما یک انسان با شعور و با سواد است که هویت و جایگاه خود را با استقلال ایجاد کرده چرا نباید از او الگو بگیریم.
    ۲- در حق سازمان فرهنگی و هنری و شرایطی که داری جفا نکن و بدان که ناسپاسی تاوان زیادی دارد.
    بعدها بیشتر باهات حرف می زنم.

  3. بنام خدا
    سلام
    مطالب خوب و جالبی دارید
    خوشحال میشوم به من هم سری بزنید
    برای تبادل لینک هم آماده ام
    آدرس من : rezaf.blogfa.com

  4. مایلم درباره یک موضوع با شما حرف بزنم.
    آسیب مدیریت نالایق و ضعیف در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران
    دوره مدیریت علی عسکری بر سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران یکی از ضعیف ترین دوره های مدیریت بر این سازمان مهم است. درباره دلایل مدیریت […] ایشان که منجر به آسیب های جدی شد می توان دلایل زیادی آورد. ایشان تجربه مدیریت در این سطح نداشتند و متاسفانه آقای قالیباف که در ابتدا به اهمیت این سازمان واقف نبودند سکان رهبری این سازمان را به ایشان واگذار نمودند. مدیریت نیاز به تجربه و قاطعیت دارد چیزی که ایشان از آن بهره نبردند و از همان ابتدا با چند فشار و حاشیه سازی و بزرگ نمایی قافله [قافیه؟!] را به حراست و بازرسی باختند. در عمل این دو بخش با برداشت سیاسی و نظامی گری بلایی بر سر سازمان آوردند که تا سالیان سال قابل جبران نخواهد بود. جالب است که آقای قرباغی [قره باغی؟!] که به مظلوم نمایی معروف هستند این روز ها که عزل شده اند لباس فرهنگی پوشیده اند و به عنوان کارشناس فرهنگی اظهار نظر می کنند. خیلی دلم می خواهد که از ایشان سوال کنم که بفرمایند فرهنگ یعنی چی؟
    ایشان در طول دو سال که بر مسند نظامی گری بودند یک بار هم غیر از گیر دادن به عده ای کارمند رده پائین کاری نکردند و با ایجاد یک سیستم عریض و طویل این جایگاه را به یک پایگاه سیاسی تبدیل کردند. خیلی خوب می شود اگر ایشان یک گزارش از نظامی گری خود را در اختیار همه قرار دهند.
    اما بخش حراست یک ماجرای دیگر دارد. مکانی برای رعب و وحشت قشر کارمند که به هر بهانه ای با حیثیت آنها بازی می شد و یا اخراج می شدند و مدیران را به حال خود رها کرده بودند.
    بعد از مدیریت بی کفایت و سیاسی مشایی که سازمان را به پایگاه شمالی های ایران تبدیل کرده بود علی عسکری با ناتوانی شرایطی ایجاد کرد که این روزها زور نوریان هم برای اصلاح به آن نمی رسد.

  5. سلام
    ایمان خوبه؟
    یه سر به وبلاگ بزن.
    عیازی(ایازی)‌پس چی شد؟

  6. سلام
    حاجی چرا این‌قدر دیر به دیر post می‌گذاری؟
    چاکریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *