این یکی دو روز، تصویر چهره دکتر احمدینژاد در لحظه حلالیت طلبیدن از مردم ایران، ذهنم را پر کرده و رهایم نمیکند.
چهره این مرد ریز نقش دوستداشتنی، در آن لحظات آن چنان معصوم و لطیف و پاک بود که دلم میخواست در حسرت زلالی روح بزرگ و فروتناش، بگریم. اشک در چشمانم حلقه زده بود و نفر دوم مملکت را میدیدم که بیهیچ غل و غشی، از مردم کشور عذر میخواهد و حلالیت میطلبد. که مبادا در این دو سال و اندی، آنجا که باید فریاد میزده؛ نزده باشد و آنجا که باید لبخند بر لب میآورده؛ نیاورده باشد.
محمود احمدینژاد در آن شب، چقدر دوست داشتنی شده بود!
کاش دلهای مخالفانش از سنگ نبود؛ کاش میفهمیدند ممکن نیست یک رییس جمهور بیشتر از این در میان مردم کشورش باشد؛ که مردم بر لباسهایش دست بکشند و بر گونههایش بوسه زنند و عطر وجودش را ببلعند.
کاش برخی از بچه حزباللهیها باورشان میشد که حزباللهیتر از او فعلا در چنته اصولگرایان نیست. کاش …
مطلب پیشنهادی
قهرمانکشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده
یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمانسازی، …
یا علی مدد.
خدا قبول کنه
هر چند یا برخی سیاسیتهای احمدی نژاد مخالفم اما واقعا حرف جالبی زدی ممد جان.
خلوص و صدقی که این مرد برای مردمان این سرزمین داره ،واقعیست ،و نه از سر سیاست و کیاست.
برقی که در نگاهش و مظلومیتی که تو چهره اش هست
مرا یاد شهدا میندازه.
واقعا که الان با اخلاص تر از این مرد در میان سیاستمداران به زحمت پیدا میشه.
http://nosazi.ir/comments.asp?id=10544
یادداشت مهم شوالیه های ناتوی فرهنگی در شهرداری!
شکمت سیره داداش این حرفها رو میزنی
نون مفت سازمان رو خوردن و آقا زاده بودن و با هوش بودن و استثنایی بودن یعنی همین که درد مردم را درک نکنی و ندانی گرسنگی یعنی چه
آخه […] کجای کاری؟ همون بلایی که سر عماد حسینی اومد سر تو هم میاد. اینها همه بازی تیم قالیباف برای انتخابات است اون […] به رفیق خودش رحم نکرد تو که جای خود داری . با این مطلب که گذاشتی مطمئن شدم رفتنی !!!!!
محمد این کامنتای من(مهدی.خ) چرا به اسم شمع ثبت میشه؟!!
دفعه قبل هم همینطوری شدا!!
اشتباه میشه یا اشتباه میشه؟! (-;
شوالیه های ناتوی فرهنگی در شهرداری!
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان در سال ۸۵ در مورد ناتوی فرهنگی فرمودند : “من پریروز در روزنامه – البته سه ، چهار ماه قبل از این ، من مقاله اش را دیده بودم – گزارشی از تشکیل ” ناتوی فرهنگی ” را خواندم . یعنی در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یک مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند ؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند.
حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آْورده اند . این ، بسیار چیز خطرناکی است . البته حالا هم نیست ؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است . مجموعه ی زنجیره ی به هم پیوسته رسانه های گوناگون – که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند ؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است .
در گرجستان که یک تحول سیاسی اتفاق افتاد و جابجایی قدرت انجام گرفت ، یک سرمایه دار آمریکایی و صهیونیست یهودی – البته اسمش معروف است ، من نمی خواهم اسمش را بیاورم – اعلام کرد که من ده میلیون دلار در کشور گرجستان خرج کردم و تحول سیاسی ایجاد کردم ؛ خیلی راحت . ده میلیون دلار خرج می کنند ، یک حکومت را کنار می گذارند ، یک حکومت دیگر را سر کار می آورند ! اینها باید روی مردم اثر بگذارند ؛ باید اجتماعات درست کنند . در اوکراین هم همین کار را کردند ؛ در جاهای دیگر هم همین کار را کردند .
گاهی اوقات تأثیراتشان به شکل دیگری است و تعیین کننده است ؛ شاید این را در یک جمع دانشجویی دیگر گفته باشم که ماهاتیر محمد ، نخست وزیر سابق مالزی – که بسیار هم آدم پرکار و دقیق و جدی و پایبندی بود – به تهران آمد ، به دیدن من هم آمد ؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونی در آسیای شرقی اتفاق افتاده بود ؛ در مالزی ، اندونزی و تایلند ، و زلزله ی اقتصادی به وجود آمده بود . همین سرمایه دار صهیونیستی و بعد سرمایه دارهای دیگر ، با بازیهای بانکی و پولی توانستند چند تا کشور را به ورشکستگی بکشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت : من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم ! البته وقتی کشوری وابستگی اقتصادی پیدا کرد و خواست نسخه های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را عمل بکند ، همین طور هم خواهد شد .”
بیانات مقام معظم رهبرى در مورد «ناتوى فرهنگی» و پیشتر از آن پیرامون تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی اشارهاى ظریف به شرایط بینالمللى کنونى بود. تشکیل مجدد کمیته فرهنگى سازمان سیاى آمریکا، تصویب برنامههاى نفرتزدایى وزارت امور خارجه آن کشور، دستکارى در متون فرهنگى و ادبیات سیاسى کشورهاى اسلامی، تاسیس و تقویت رسانهها به ویژه شبکههاى ماهوارهاى رادیویى تحت نظارت سیا و کنگره آمریکا جهت ایجاد امواج خبرى علیه کشورهاى هدف، تصویب بودجه ۷۰ میلیون دلارى براى دخالت در امور داخلى ایران و سیاستهاى مشابه دیگر، از جمله شاخصه های «ناتو»ى فرهنگى در نظم نوین بینالمللى مىباشند. تحولات بینالمللى بعد از جنگ سرد به گونهاى شکل گرفته که در واکنش به آن به تدریج ناتو، از قالب صرفاً نظامى خارج شده و کار ویژههاى دیگرى را براى خود تعریف نماید.
تاکنون تحقیقات متعددی در مورد حضور و نقش نهادهای امنیتی کشورهای استعمارگر در مورد حضور به اصطلاح فرهنگی آن کشورها در کشورهای هدف صور گرفته است یکی از مهم ترین این تحقیقات، کتاب خانم فرانسس ساندرس، پژوهشگر و روزنامه نگار انگلیسی، است که چاپ اوّل آن در سال ۱۹۹۹ در لندن منتشر شد و غوغایی به پا کرد. چاپ های بعدی این کتاب با عنوان زیر در ۵٠۹ صفحه منتشر شده است: جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب. ویلارد منس، منتقد، کتاب خانم ساندرس را «یکی از حیرتآورترین و افشاگرترین» کتبی خوانده که تاکنون درباره سرویس اطلاعاتی ایالات متحده منتشر شده است. خانم ساندرس نشان می دهد که کورد مهیر، رئیس بخش عملیات بین المللی سیا، و دوست او، آرتور شلزینگر (پسر)، طبق طرحی که ملوین لاسکی ارائه داد، حرکتی را آغاز کردند که به ایجاد شبکه فرهنگی غول آسایی در سراسر جهان انجامید.
خانم ساندرس این شبکه را «ناتوی فرهنگی» می نامد. بودجه این عملیات در سال ۱۹۵٠، یعنی در زمان دولت ترومن، ۳۴میلیون دلار در سال بود. سیا در چارچوب عملیات جنگ سرد فرهنگی شبکه مطبوعاتی جهانشمولی ایجاد کرد که از ایالات متحده تا لندن و اوگاندا و خاورمیانه و آمریکای لاتین گسترش داشت، و در تمام این دوران مطبوعات روشنفکری متنفذی مانند پارتیزان ریویو، کنیان ریویو، نیولیدر، انکاونتر، درمونات، پرووه، تمپو پرزنته، کوادرانت و غیره از سیا کمک های مالی مستقیم یا غیرمستقیم دریافت می کردند.
سیا در مقام «وزارت فرهنگ بلوک غرب» عمل می کرد. مثلاً، از جکسون پولاک و نقاشی آبستره به شدت حمایت می کرد با این هدف که، در عرصه هنر، رئالیسم سوسیالیستی را شکست دهد. در هالیوود، مأموران سیا کارگردانان را ترغیب می کردند که در فیلم های خود سیاهپوستان را هر چه بیشتر نمایش دهند، آنان را آراسته و خوش لباس به تصویر کشند و از این طریق ایالات متحده را جامعهای آزاد و دمکرات بنمایانند.
فیلم مزرعه حیوانات جرج ارول با سرمایه سیا تهیه شد. فیلم ۱۹۸۴ ارول نیز با بودجه سیا ساخته شد. بسیاری از کتب کمپانی پراگر با بودجه سیا چاپ می شد. کتاب طبقه جدید میلوان جیلاس با بودجه سیا در شمارگان بالا منتشر شد و در سراسر جهان توزیع گردید. سیا ۵٠ هزار نسخه از یکی از کتابهای ایروینگ کریستول را برای توزیع مجانی در سراسر جهان خریداری کرد، سیا در سال ۱۹۵٠ با ده میلیون دلار بودجه رادیوی اروپای آزاد را تأسیس کرد، و موارد فراوانی از این قبیل. طبق تخمین خانم ساندرس، در دوران جنگ سرد حدود یکهزار عنوان کتاب به وسیله سیا و در زیر نام بنگاه های انتشاراتی تجاری و دانشگاهی، فقط در ایالات متحده آمریکا، منتشر شد.
جنگجویان فرهنگی سیا با انتشار کتاب خانم ساندرس و تحقیقات مشابه، نام گروهی از سرشناسترین روشنفکران جهان غرب در فهرست «شوالیههای جنگ سرد فرهنگی» ثبت شده است. در فهرست این جنگجویان فرهنگی نامهای بزرگی دیده میشود: سر کارل پوپر، توماس کوهن، آرتور شلزینگر (پسر)، سِر آیزایا برلین، والت ویتمن روستو، جیمز برنهام، دانیل بل، ریمون آرون، حنا آرنت، ایروینگ کریستول، سیدنی هوک، آرتور کوستلر، هنری لوس، رینهولد نیبور، رابرت کانکوئست و غیره. اینان اندیشمندانی بودند که در دوران جنگ سرد روشنفکران مخالف کمونیسم را در سراسر جهان تغذیه فکری میکردند.
مثلاً، توماس کوهن، کتاب ساختار انقلابهای علمی خود را، که یکی از نامدارترین و متنفذترین کتب سده بیستم بهشمار میرود، به سفارش جیمز بریان کانانت، رئیس دانشگاه هاروارد ، نوشت و کتاب را به او اهدا کرد. کانانت شیمیدان برجسته و از طراحان بمب اتمی ایالات متحده بود و با زرسالاران والاستریت و سرویس اطلاعاتی پیوندهای استوار داشت. شوالیههای «معصوم» نقش سیا در هدایت این فعالیتهای فرهنگی در زمان خود چندان پوشیده نبود. در دهه ۱۹۶۰ در محافل روشنفکری اروپا این شوخی رواج یافته بود که هر نهاد خیریه یا فرهنگی آمریکایی که در نام خود از واژههای «آزاد» یا «خصوصی» استفاده میکند وابسته به سیا است.
بهنوشته دیوید گیبس، اندیشمندان اجتماعی و سیاسی فوق کاملاً به رابطه خود با سیا واقف بودند مانند رابرت جرویس استاد دانشگاه کلمبیا و رئیس سابق انجمن علوم سیاسی آمریکا، جوزف نی استاد دانشگاه هاروارد، برادفورد وسترفیلد استاد دانشگاه ییل و دیگران. خانم ساندرس نیز باادله و اسناد محکم ثابت میکند که برخی از این روشنفکران برجسته، از جمله سر آیزایا برلین و سر استفن اسپندر و آرتور کوستلر، از همکاری خود با سیا کاملاً مطلع بودند. را ه حل تفکر ترجمهای ،فضای راکد آگاهیرسانی و فعالیت اجتماعی ،سادهانگاری و تداوم ضعف کارکردی در عرصه فرهنگ، فیلمهای وارداتی ، کتابهای ترجمه ،بازیهای رایانهای ، برخی فعالیتهای هنری می توانند بالقوه یا بالفعل از جمله تهدید برای ما محسوب شوند.
که راه مقابله با آن «تولید فرهنگی» می باشد. با توقف در گذشته و نفی نوآوری نمی توان به جایی رسید همچنانکه با هرج و مرج “فرهنگی- سیاسی- اقتصادی و عقیدتی” نیز پیشرفتی حاصل نمی شود، بنابراین تنها راه صحیح، بازگذاشتن راه “نوآوری، آزاد فکری و آزاداندیشی” و مدیریت این راه تحول آفرین است. نخبگان حوزوی و دانشگاهی و مجموعه های فعال دانشجویی باید متصدی مدیریت تحول در کشور باشند.
مقام معظم رهبری در دیدار خود با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی- هشتم دیماه ۱۳۸۳- درباره «مهندسی فرهنگ کشور» فرموده اند: «یکی از مهمترین تکالیف ما در درجه اول مهندسی فرهنگ کشور است؛ یعنی مشخص کنیم که فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی و حرکت عظیم درون زا و کیفیت بخش که اسمش «فرهنگ» است و در درون انسان ها و جامعه به وجود می آید چگونه باید باشد، اشکالات و نواقص اش چیست و چگونه باید رفع شود، کندی ها و معارضاتش کجاست، مجموعه ای لازم است که اینها را تصویر کند و بعد مثل دست محافظی هوای این فرهنگ را داشته باشد.»
شوالیه های ناتوی فرهنگی در شهرداری!
اصولا شهرداری ها در کل دنیا از حامیان فرهنگ و هنر شناخته می شوند. پس از رفتن دکتر احمدی نژاد از شهردای تهران به ریاست جمهوری و پس از انتخابات شورای شهر تهران طیف وسیعی از چهره های فرهنگی موسوم به دوم خرداد با توجه به معاملات پشت پرده ای که در مورد شهرداری شده بود وارد بخشهای فرهنگی شهرداری تهران شدند. پیش از آمدن دولت جدید وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی بعنوان جایگاه اصلی این طیف به شمار می رفت که در مدت زمان ۸ سال دولت موسوم به اصلاحات عملکرد ضد فرهنگی این عده اظهر من الشمس است! بعد از شکست جریان موسوم به دوم خرداد در انتخابات تیر ماه ۸۴ ، پس از یک دوره چندماهه سکوت و انفعال ناشی از شوک شکست ، تئوریسین های جریان اصلاحات به این نتیجه رسیدند که بهترین روش جهت حضور مجدد در جریان قدرت ، استراتژی نفوذ در لایه های اجتماعی” است.
نفوذ در لایه های اجتماعی نیز نیازمند ابزار خاص خود که بخش اعظم آن مسایل فرهنگی است ، می باشد. پس از انتخابات شورای شهر در سال ۸۵ و حضور تنی چند از چهره های موسوم به اصلاح طلب در شورای شهر تهران این جریان با انجام معامله پشت پرده و در ازای شهردار شدن سردار قالیباف برخی نهادهای فرهنگی تابعه شهرداری که از جمله مهم ترین نهادهای فرهنگی می باشد را در اختیار گرفتند و اصلاح طلبان به آرزوی دیرین خود در وصال به بزرگترین نهاد فرهنگی شهر تهران رسیدند. سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به دستور مقام معظم رهبری و بانگاه ژرف اندیش ایشان ، با هیات امنایی متشکل از شخصیت های تاثیر گذار نظام با هدف انجام فعالیت های فرهنگی در راستای جلوگیری از شبیخون فرهنگی دشمن و با توجه به شرایط خاص آن دوران در سال ۷۵ تاسیس شد.
متاسفانه این سازمان به جز دوره ای محدود همواره مورد طمع سیاست بازان حرفه ای بوده و به همین علت این سازمان بیش از داشتن چهره فرهنگی چهره ای غبار گرفته از سیاست دارد. گاه انقلابیون سیاست پیشه، گاه انقلابیون نفاق پیشه و گاه ضد انقلاب با پرچمهای رنگین دموکراسی و با هدف تئوریزه کردن سکولاریسم در جامعه و مخاطب مرتبط با این نهاد فرهنگی به این سازمان به اصطلاح فرهنگی خط دهی فرهنگی کرده اند که خطر این دو گروه آخر به مراتب بیشتر از گروه اول است. هم اکنون و در طی ۲ سال و نیم گذشته این دو گروه بر این نهاد فرهنگی شهرداری با حمایت مستقیم شهردار تهران حکمرانی نموده اند.
با نگاه به برخی از عناوین برنامه های انجام شده در سازمان فرهنگی هنری در طول ۲ سال گذشته می توان به عمق ناتوی فرهنگی دشمن در این سازمان پی برد. ذکر این نکته ضروری است دقیقا همان جریانی که در بالا به نقل از خانم” ساندرس” در کتا سیا و جهان فرهنگ و هنر آمد در ایران و در کنار گوش خودمان در حال اتفاق افتادن است! زنده کردن نام برخی افراد مخالف با نظام اسلامی نظیر آغداشلو،تناولی، سیحون(خانم سیحون از دوستان نزدیک فرح پهلوی بوده که چندی قبل به علت ادامه ارتباط با فرح و ساخت مجسمه های موهن و طراحی پوسترهای مسأله دار زندانی گردیده اما با حمایت و تلاش آقای عطاءاله مهاجرانی وزیر ارشاد سابق و نیز به علت کهولت سن آزاد شده است.همچنین همسر وی، هوشنگ سیحون از بهایی های معروف بوده است.) ، فرمان آرا و… با چه هدفی صورت می گیرد؟ برگزاری سمپوزیم مجسمه سازی با هزینه های گزاف با محوریت پرویز تناولی و هدف زنده کردن برخی جریانات به اصطلاح هنری مشکوک چیست؟
تا آنجا که دبیر این سمپوزیوم می گوید:: «قصد دارد به منظور پیشگیری از تکرار محدودیت های تئوریک اعمال شده درخصوص مجسمه سازی به دیدار آیت ا… جناتی برود.» نامبرده در ادامه این مقاله بیان کرده است:«آیت ا… جناتی در اجتهاد معاصر همچون مرحوم آیت ا… معرفت و حسینعلی منتظری، نواندیشانه به مسائل روز نگاه می کند و می کوشد با تکیه بر سنت دویست ساله اجتهاد فقه جواهری منافذی را برای حیات معاصر توأم با تقید به شریعت باز کند.»!!
حضور برخی افراد که از آنها بعنوان تئوریسیتهای جریانهای معاند نظام یاد می شود در مرکز آموزش سازمان فرهنگی هنری که ریاست آن با یکی از تندروهای دفتر تحکیم است چه معنی می تواند داشته باشد؟ خانیکی، عطریانفر، غلامعباس توسلی ، جلایی پور و…. تجلیل از فیلم سازان خاص نظیر فرمان آرا ، جیرانی ، افخمی و… به چه معنی است ؟ آیا به معنای جریان سازی با اهداف خاص در سینما بعنوان مهم ترین ابزار توسعه و سلطه فرهنگی نیست؟ کار به آنجا رسیده که در این سازمان، آشکار از ایده های انحرافی سخن می گویند: مدیر موزه سندوزی معاونت هنری سازمان طی اظهاراتی، خود را طرفدار نظریات عبدالکریم سروش و اسلامی که تسامح در آن موج می زند، معرفی نموده است. وی در ادامه عنوان داشته که دست فواحش را می بوسد و بر بی کسی آنان گریه می کند و برخورد با آنان را جایز نمی داند. از طرفی وی معتقد است اگر زمانی همسرش را با مرد بیگانه ای در بستر(زنا) ببیند، این موضوع را ندیده می گیرد. مشارالیه همچنین سلمان رشدی را ادیبی پرقدرت دانسته و اعتقاد دارد چنانچه امام خمینی(ره) به نظریه مشاورانش بسنده نمی کردند و آثار او را مطالعه می نمودند آن فتوا را صادر نمی کردند.
ارتباطات مشکوک با برخی سفارتخانه های اروپایی از جمله فرانسه که از طریق ارتباط با ………….صورت می گیرد. معرفی کلیه وبلاگها وسایتهای ضد انقلاب در غالب یک کتا ب به نام تا همیشه پرواز به بهانه روز خبرنگار آیا یک اقدام تصادفی است؟ تجلیل از خواننده زن لس آنجلس نشین که فوت کرد در یکی از کانونهای فرهنگسرای ملل که بعدها مشخص شد اعضای کانون از سلطنت طلبان هستند به چه معنی است؟ حضور سیمین بهبهانی در فرهنگسرای بهمن و پوشش خبر آن توسط یک شبکه تلویزیونی ضد انقلاب آیا تصادفی است؟ شاهد بر این مثالها فراوان است که در این مقال نمی گنجد . متاسفانه باید اذعان کنیم که هم اکنون و پس از شروع دوره جدید ریاست سازمان و ضعیت نه تنها بهتر نشده که بد تر نیز شده است. حضور (م.س) بعنوان همه کاره سازمان فرهنگی که با مشورت مستقیم مسجد جامعی به قالیباف به این سازمان آمده و تابلوی جریان نفاق در سازمان فرهنگی است وضعیت بگونه ای بغرنج کرده که خود شخص سردار نوریان رییس این سازمان که خود نیز از از خانواده شهدا و رزمندگان سابق می باشد خطر را احساس کرده و در محفلی خصوصی به این موضوع اذعان داشته که وضعیت سازمان فرهنگی از دست من خارج شده است و فلانی (م.س) همه کاره است!
متاسفانه باید به این نکته اذعان کنیم که سازمان فرهنگی هنری شهرداری با داشتن بیش از ۳۰۰ مرکز فرهنگی در شهر تهران و داشتن بیش از ۳۰ میلیارد تومان بودجه در سال هم اکنون به کانون توطئه فرهنگی علیه نظام تبدیل شده است و دشمن با هوشمندی هرچه تمام تر این مرکز استراتژیک را برای نفوذ و جریان ساز فرهنگی انتخاب کرده ست. در پایان گوشه ای از سخنان مقام معظم رهبری پیرامون عملکرد فرهنگی شهرداری که در سال ۸۲ دردیدار با اعضای شورای شهر و شهرداری تهران بیان شد ذکر می شود: “بخش دیگر مربوط به مسائل فرهنگى و اجتماعى تهران است. کار شهردارى فقط ساختوساز نیست.
خوشبختانه در زمینهى مسائل فرهنگى هم شما در گزارش خود مواردى را ذکر کردید. مسائل فرهنگى و اجتماعى شهر، بسیار مهم است. سعى کنید روح دیانت و اخلاق اسلامى را در فضاى شهر تهران سارى و جارى کنید؛ این کارى است ممکن و گرهگشاى بسیارى از مشکلات است. خیلى از مشکلات ما ناشى از دور شدن از فضایل اخلاقى است. هرچه از فضایل اخلاقى فاصله بگیریم، مشکلات و گرههاى زندگى پیچیدهتر و بیشتر خواهد شد. باید خود را به اخلاق اسلامى و ملکات فاضلهى اسلامى نزدیک کنیم و این در محیطهاى فرهنگى شهردارى کاملا امکانپذیر است؛ در کیفیت ادارهى بوستانهاى شهرى که ظاهر فرهنگى هم ندارد – محیطى است براى اینکه مردم بیایند از آنها استفاده کنند – امکانپذیر است؛ در فرهنگسراها و در نوع کارهایى که شهردارى در تهران مىکند – نصب تابلوها، تبلیغات، رفت و آمدها، ترافیک و همهى چیزهاى دیگر از این قبیل – امکانپذیر است. شما مىتوانید با همهى این وسایل، اخلاق فاضله را در مردم گسترش دهید. نیت را این قرار دهید، برنامهریزى را بر اساس این بگذارید؛ خداى متعال هم کمک و الهام خواهد کرد تا بتوانید راههاى صحیح را در این مورد پیدا کنید و پیش بروید.”
سازمان فرهنگی هنری همچنان سیاسی! و استعفایی دیگر
استعفا پشت اسعتفا ؛ سازمان فرهنگی به کجا می رود؟!
در حالیکه خبرگزاری فارس به نقل از مسئول روابط عمومی سازمان فرهنگی هنری شهرداری اعلام کرده که علت استعفای معاونت هنری این سازمان موافقت نکردن دانشگاه برای انتقال شغلی آقای مصطفی گودرزی به شهرداری بوده ، ولیکن شواهد و قرائن از وجود مسائلی در پشت پرده خبر می دهد.
بنابراین گزارش پس از آمدن نوریان به سازمان فرهنگی هنری شهرداری دکتر مصطفی گودرزی ، گرافیست برجسته بعنوان معاونت هنری این سازمان منصوب گردید ولیکن پس از مدتی که از انتصاب نامبرده گذشت اختلافات وی با مجید سرسنگی که او نیز سابقه فعالیت هنری دارد بیش از پیش آشکار گشت.
همچنین تضاد خط فکری سرسنگی بعنوان قائم مقام سازمان فرهنگی با تفکرات اصلاح طلبانه با گودرزی با تفکرات به نسبت اصولگرایانه باعث اصطکاک شدید این دو گردید که در نهایت با توجه به نفوذ سرسنگی در لایه های مختلف مدیریت شهری و شهرداری باعث شد گودرزی حدود یک ماه پیش از مقام خوداستعفا دهد.
همچنین گفته می شود طی ۲ ماه آینده تغییرات جدیدی در مدیریت های سازمان فرهنگی هنری با تدابیر سردارقالیباف صورت می گیرد و با توجه به شرایط سردار نوریان و ۲ شغله بودن وی سردارایازی از دوستان نزدیک قالیباف و رییس هیات مدیره سازمان فرهنگی هنری به ریاست این سازمان منصوب خواهد شد. همچنین سرسنگی که هم اکنون قائم مقام سازمان فرهنگی هنری است با توجه به برخی مسائل بعنوان معاونت هنری این سازمان منصوب خواهد شد.
لازم به ذکر است مسئول جدید نظارت و بازرسی سازمان فرهنگی هنری نیز که سابقا مسئول امور مناطق این سازمان بوده بعلت برخی ابهامات در عملکرد مالی بزودی از بازرسی سازمان خواهد رفت و به جای وی یکی از نزدیکان حصاری نژاد بعنوان مدیر کل بازرسی منصوب خواهد شد.
شواهد و قرائن حاکی از آن است با نزدیک شدن به انتخابات فعالیت تبلیغاتی تیم منصوب به قالیباف که بعضا در سازمان فرهنگی هنری شهرداری مشغول به کار هستند افزایش یافته برای نمونه جواد شوشتری که هم اکنون مدیر کل حوزه ریاست سازمان فرهنگی هنری است بعنوان مسئول کمیته دانشجوی ستاد قالیباف به شدت در حال فعالیت در سازمان فرهنگی می باشد. و یا از سوی دیگر مدیر متخلف فرهنگسرای پایداری که به دستور نوریان از سمت خود عزل شد هم اکنون بعنوان رییس خانه حکمت وفلسفه این سازمان منصوب گردیده و سایت شخصی قالیباف ghalibaf.ir نیز به این مکان منتقل شده است.
شنیده شده که اعضای تیم تبلیغاتی شهردار تهران در یکی از خانه های منشعب از خیابان کارگر شمالی – خیابان شهید ع….. کوچه ا….. روزانه تشکیل جلسه می دهند و آقایان (ج.ش) و (ع.ح) از سازمان فرهنگی هنری حضور ثابت در این جلسات دارند!
استعفایی دیگر!
پس از استعفای مدیر کل بازرسی سازمان فرهنگی جمعی از نیروهای حراست این سازمان نیز به دلایلی که در متن استعفایشان آمده از سمت خود کناره گیری کردند. متن نامه ایشان به رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری به شرح زیر است:
جناب آقای نوریان – رئیس محترم سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
سلام علیکم
بدینوسیله اینجانبان(نیروهای حراست)به دلایل ذیل استعفای خودرا اعلام می نماییم
الف)متاسفانه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران محل امنی برای متخلفان،حیف ومیل کنندگان بیت المال درجهت اهداف شخصی وسیاسی،گروهای سیاسی غیرهمسوبانظام ودگراندیش ومتخاصمین به اسلام ناب محمدی(ص)گردیده وآمرین به معروف وناهیان ازمنکر موردتهاجم ونکوهش قرارمی گیرند
ب)گویا اراده ای برآن است که سیستم های نظارتی سازمان شامل حراست وبازرسی کاملا خنثی وتشریفاتی عمل نمایند که جای بسی تاسف است.
ج)ما از همسنگران شهیدمان آموخته ایم برای اندکی نان ونام ازشرافت انسانی واسلامی عدول نکرده ودرمقابل کج رویها سکوت ننماییم.
والسلام علی من اتبع الهدی
۱۳۸۶
اطلاعات تکمیلی در این زمینه متعاقبا ارسال خواهد شد.
سلام نمیدانم نظرم دیده میشه یا نه اما اگر کسی دید بگه این مطالب رو با زبان ساده تر و مختصرتر که همه حوصله و وقت خوندنش رو داشته باشند در کیهان چاپ کنند و به یک صورتی ودر تیراژ وسیع به اطلاع همه برسونند
این صحنه که کعبه در یک سو و احمدی نژاد در سوی دیگر است و مردم به سوی او برگشته اند بسیار زیباست.
اما مگر هر کسی اوصلگرا تر بود باید رئیس جمهور شود؟ تازه چگونه این فرد مثلا از نظر شما اصولگرای ناب شده اند هم جای بحث دارد.
سلام
چند وقت است که مطالب سایت شما را دنبال می کنم. مایلم با شما راحت صحبت کنم. شما و نوشته هاتون پر از تناقض و تردید هستید. به راحتی می تونم بگم به صداقت شما شک دارم. شما از اون آدم هایی هستید که همه چیز رو برای خودتون می خواید و فکر می کنید از آسمان نازل شده اید تا دنیا برای شما باشد. خیلی مضحک است دوست عزیز. وقتی از پدرتون دم می زنید که الحق مرد شریفی است به ظاهر می خواهید از او مایه نگذارید اما زیر سایه او به این موقعیت رسیده اید و به قول جلال وگرنه کلاه ت پس معرکه بود و الخ …..
یادت نره موقعیت الانت رو از کجا داری. از دیدگاه اسلام و آیه قرآن کار شما مصداق ناسپاسی و نفاق است. جامعه ما به اندازه کافی از نفاق و منافقین لطمه خورده و حالا شما جوجه آقا زاده بهتره دم از دین و سیاست نزنید. من به جای شما خجالت می کشم وقتی که در سازمانی کار می کنید و حقوق آن را چپاول می کنید و بعد تخم نفاق را در سایت خود منتشر می کنید. خجالت دارد.شما در همین فرهنگ سرا چه کار مثبتی کرده اید؟
من در روز قیامت یقه شما را خواهم گرفت.
احترام پدر شما واجب است ولی شما آبروی پدر نجیب تون را هم به باد می دهید.
اگر راست می گوئید و صادق هستید حرف های مرا در سایت بگذارید تا حداقل کمی از گناه خود را کم کنید.
سلام
متاسفم که جرات نداری مطلب مرا در سایت بذاری. حالا برایم ثابت شد که شما علاوه بر شارلاتان بودن یک آدم دو رو هم هستید.
روحانیت متعهد به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است.
سلام
دقیقا مشکل همینه که دلشون از سنگه. مدام به خودشون و اطرافیانشون هم تلقین می کنند که این مرد عین بدیه و باید لهش کرد. قضیه همون هایی است که توی قران بهشون میگه مثل زمین سنگی اند که بارون بهش اثر نمی کنه.
یا حق.
سلام
خدا قوت
مطلب بسیار جالبی بود
واقعا ای کاش!!!!!!
سلام . خدا قوت.با لینک وبلاک خاکریزیسم وبلاگتون رو دیدم . وبلاگ قشنگی دارید و قشنگ می نویسید . موفق باشید . نادری
این که دیگه دعوا نداره. یه چاقو به من بدین با یه کم آب و دعای ذبح از مفاتیح، خودم حلالش میکنم.
آنان که به سر در طلب کعبه دویدند/چون عاقبت الامر به مقصود رسیدند/رفتند در آن خانه که بینند خدا را/بسیار بجستند خدا را و ندیدند/چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف/ناگاه خطابی هم از آن خانه شنیدند/کای خانه پرستان چه پرستید گل و سنگ/آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند