قالب وردپرس افزونه وردپرس

سوم تیر: اومده خون تازه رو، تو رگهامون جاری کنه

ahmadinejad.jpgسوم تیر روز عجیبی است. آنقدر عجیب که هنوز خیلیها باورش نکرده‌اند. آنقدر غیر قابل باور که حضرت آقا باید بفرمایند که از این دولت اصولگراتر پیدا نمی‌کنید. آنقدر بزرگ که ….
یاد دو هفته قبل از سوم تیر ۱۳۸۴ که می‌افتم، موهای تنم سیخ می‌شود! چه انرژی‌ای در جامعه آزاد شده بود. چپ و راست و تندرو و کندرو و اپوزوسیون و داخلی و چه و چه آمده بودند وسط.
هفته آخر، لشگرکشی بود. آقای هاشمی سپاهش را راه انداخته بود. هرچه چهره اجتماعی و فرهنگی و هنری و ورزشی و سیاسی بود، حمایتش را از ایشان اعلام کرده بود. روزنامه شرق هر روز فهرست بلندی از مجیزگویان آقای هاشمی را ردیف می‌کرد.
از این طرف، همه زورمان را که زدیم؛ ۷۴ نویسنده و هنرمند حمایتشان را از دکتر احمدی‌نژاد اعلام کردند. خیلیها که فکرش را هم نمی‌کردم، عقب کشیدند.
هیچوقت یادم نمی‌رود که به یک نویسنده جوان نامدار زنگ زدم و خواستم که موافقتش را برای اضافه کردن نامش به فهرست حامیان دکتر احمدی‌نژاد بگیرم. بعد کلی بالا و پایین رفتن، گفت ما هدفمان در انتخابات «نه به معین» بود. و در دور دوم فرقی نمی‌کند که هاشمی بیاید یا احمدی‌نژاد!
و خیلیهای دیگر ….
یادم نمی‌رود که به دفتر یکی از دوستان در حوالی ونک رفته بودم و او برگه‌ای را آورده بود که در جدولی، سوابق احمدی‌نژاد و هاشمی را ردیف کرده بودند. فیل بود و فنجان! پرسید: قابل مقایسه‌اند؟ و من نمی‌توانستم مقایسه‌شان کنم. چرا که دعوای روحها بود. جنگ فقر و غنا. و اینها روی کاغذ نمی‌آید. قابل نوشتن نیست. باید لمسشان کرد. بهشان دل سپرد.
هفته عجیبی بود. پر بود از جنگ توده‌ها و روشنفکران. خواست اکثریت در برابر سلیقه اقلیت. و همه با هاشمی بودند. همه راستها و چپها. یکی از آن دورانهای طلایی جمهوری اسلامی بود که گروههای سیاسی‌اش با هم متحد شده بودند تا به یک نفر نه بگویند.
سوم تیر روز بزرگی است. آنقدر بزرگ که نتوان با خیلی انتخاباتهای دیگر مقایسه‌اش کرد.
فکر می‌کنم که در داستان کوتاه «مردی که خوابهایش را در جیبش گذاشته بود» خوب توصیفش کرده‌ام:
شاعری گفت: «او الهه خوابهای ماست!»؛ شهیدی در قاب عکسش خندید؛ شیر در سینه خشکیده زنی جوشید و چند نوجوان با هم خواندند: «اومده خون تازه رو، تو رگهامون جاری کنه.»

مطلب پیشنهادی

قهرمان‌کشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده

یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان‌»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمان‌سازی، …

۹ دیدگاه

  1. آقا، از دولت هاشمی و خاتمی و حتی خود این اشخاص هم تعریفی کرده اند، اما ملاک، حال افراد است … خدا کنه که حال این یکی دیگه به احسن الحال تحویل بشه!
    اما یه چیزیو نباید از نظر دور داشت که نتایج انتخابات ۸۴ به همان اندازه غیر قابل پیش بینی بود که انتخابات ۷۶.یعنی اساسا مردم ما هینطو هستند که عقد اخوت با کسی نبستند جز با امامشون،انتخابات ۷۶ حاصل نه بزرگ مردم به دوره ای با عنوان” سازندگی ” بود و انتخابات اخیر هم ….
    اما اینو باید بدونیم که رییس جمهور، ریس جمهور همه ماست چه مخالفینش چه هوادارانش .پس وظیفه ملی و شرعی هممونه که تا جایی که از حق عدول نکرده اگه باهاش همکاری نمیکنیم لااقل جلوی پاش سنگ اندازی نکنیم…
    یا علی

  2. روزگار عجیبی بود …

  3. دعوتت کرده بودم برای نوشتن خاطره ای در باب سه تیر … که شما البته زودتر آغاز کرده بودید …

  4. سلام. نمی دانم پیامهایم به دستت نرسید یا نخواستی نظر بدهی، خیلی دوست داشتم نظرت را درباره مطلب “فریاد بلند” بدانم… تفالی به حافظ زدم درباره سوم تیر، دوست داشتی برداشتت را برایم بنویس

  5. ما که نظر می دهیم، آن هم چه نظرهایی، طولانی، بسیط و … نظر هایی که اگر به موقع به فکر جمع آوری شان افتاده بودم، الان یک کتاب چند صد صفحه از تویشان درمی آوردم به چه قشنگی. اما دریغ و صد حیف که شما پابلیش نمی نمایی این نظرات را!و عوام الناس را از دیدن این افکار منور و نثر مطول محروم می نمایی! بگذریم که رسم روزگار چنین است.
    و اما،چه شده حاجی که این گونه خسته و دلمرده روبه روی دیوار نشسته ای و چوب خط می کشی به انتظار روز آغاز آش خوری. نکند زعمای قوم در دانشگاه تهران و شهید بهشتی و علامه ی طباطبایی و قس علیهذا، شما را زبانم لال، رد صلاحیتی ـ رویم به دیوارـ مردود علمی ای، چیزی کرده اند خدای نکرده؟

  6. سلام، متشکر از نظرتون، ما همچنان شاگردیم، البته امیدوارم شادراز نباشیم!

  7. عجب! امام زمان اومده… خودمون خبر نداریمِ!!!
    خداوند متعال این غفلت را بر ما ببخشاید!

  8. سلام آقای گرفتار. با یک بچه اینقدر گرفتاری وای به روزی که ۹تا بشن. بیا برای اینکه خاطرت از جانب هاشمی هم راحت شه چندتا خاطره ناب نوشتم…

  9. آقای محترم
    امیدوارم امروز هم همون نظرات ۲ تیر ۸۶ را داشته باشی…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *