روایت داستانی حماسه غریب سوم تیر

شاید این مطالب برایتان مفید باشد

ترس شبکه من و تو از برنامه‌های جدید شبکه کودک

۸ آبان ۱۳۹۹

از مدیریت پیام تا مدیریت ادراک

۷ مرداد ۱۳۹۸

درباره جهان داستانی رمان رستاخیز عاشقی

۷ مرداد ۱۳۹۸

وقتی که مجموعه داستان «توت‌فرنگی‌های روی دیوار» را برای چاپ تحویل داده بودم، هر لحظه منتظر بودم داستان کوتاه «مردی که خوابهایش را در جیبش گذاشته بود» را حذف کنند. چرا که این داستان یک روایت کاملا سیاسی و پر گوشه و کنایه به ۱۶ سال دوران سازندگی و اصلاحات است.
اشاره‌ها به «سر بزرگ» که دهانش بوی «نفت» می‌دهد و حمایت «سر عینکی» که «کلمه» می‌خورد و می‌بلعد؛ یا «سرهایی که از پنجره‌های اتوبوس بیرون زده بود و یکی زمینها را می‌خورد و یکی از دهانش خودرو بیرون می‌ریخت و یکی هواپیماها را می‌لیسید و هرکسی که می‌خواست سفره‌ای پهن کند ، باید یکی از سرها را میهمانِ خودش می‌کرد»؛ یا «یکی از سرهای راننده که جیب جوانها را می‌مکید و از نفسهایش دانشگاه درست می‌شد» همه اشاره‌هایی هستند که آشنایان با عالم سیاست زود مرجع ضمیرشان را پیدا می‌کنند.
ماجرای این داستان چیزی جز روایت پیروزی بزرگ و غریب سوم تیر نیست. حماسه‌ای که کشورهای مستقل جهان بیش از خود ما، عظمت آن را دریافته‌اند.
پیشنهاد می‌کنم که برای سوم تیر امسال، این اولین داستان کوتاه دولت دکتر احمدی‌نژاد را بخوانید. پر است از خاطره و شادی و امید.
متن کامل داستان کوتاه «مردی که خوابهایش را در جیبش گذاشته بود»