قالب وردپرس افزونه وردپرس

بایگانی برچسب: خانواده

داستان کوتاه «گلهای فراموشی»*

ـ خانم مدیر! آخر الآن که آژیر قرمز فایده ای ندارد. اگر هواپیما آمده بود یک حرفی. جلوی موشک را که نمی‌توانند بگیرند. صاف می‌خورد به هدفش. این آژیر را هم برای دلخوشی مردم می‌کشند وگرنه موشک که پناهگاه و زیرزمین و این چیزها سرش نمی‌شود. – می‌دانم خانم فرامرزی! اگر قسمت باشد همه اینها حرف است. اما باید جواب …

توضیحات بیشتر »