شاید این مطالب برایتان مفید باشد
هفته گذشته، جلسه «هیئت نظارت بر مطبوعات» وزارت ارشاد بود. در آن جلسه تصویب شد که به روزنامه‌های شرق و همبستگی تذکر بدهند.
شنیده‌ام که در همان جلسه می‌خواسته‌اند درباره تذکر به روزنامه جوان به خاطر چاپ مقاله من تصمیم بگیرند که به دلایلی فهمیده‌اند این کار بیشتر به ضرر خودشان است لذا منصرف شده‌اند.
روزنامه کیهان هم در این چند روز، درباره آشفته بازار کتاب گزارشی چاپ کرده است. در قسمت دوم این گزارش ـ که امروز چاپ شده ـ از مقاله «آخرین فشنگ: وزارت ارشاد»، نقل قول‌های زیادی شده است:
زخم های بدنه وزارت ارشاد
محمد سرشار، نویسنده منتقد و روزنامه نگار در یادداشتی درخصوص وزارت ارشاد می نویسد: «هیچ گروهی از جانب وزارت ارشاد و شخص وزیر آن ـ به دلایلی ـ احساس خطر نمی کند و به همین دلیل سر این وزارتخانه سالم مانده، اما بدنه آن دارای زخمهای بسیاری است. مهم ترین زخم این وزارتخانه مربوط به انتشار دو کتاب «زنان موسیقی ایران» و «زنان پرده نشین و مردان جوشن پوش» است که نویسندگان این دو کتاب، ناشر و حتی رئیس اداره کتاب آن وزارتخانه متهمان این پرونده بودند که در دادگاه محکوم شدند و جرم این افراد اهانت به مقدسات شناخته شده بود.
در سال ۱۸۳۱ رمانی به عنوان رمان قابل تقدیر سال ۰۸۳۱ معرفی شد که نویسنده آن رمان توانسته بود هوشمندانه مشخصات ظاهری ضدقهرمان دیکتاتور و مستند رمان خود را مانند بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران نظیره سازی کند، در همان سال رمان دیگری به نویسندگی یک زن ارمنی شایسته عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی شد و بالاترین جایزه دولتی جمهوری اسلامی را به خود اختصاص داد که این انتخاب برای غرب پیام های مهمی به همراه داشت، غرب متوجه شد که جریان حاکم بر وزارت ارشاد می کوشد با ارائه چهره جدیدی از تاریخ انقلاب اسلامی، روایت غالب را کنار بزند، یعنی در بهترین رمان جمهوری اسلامی دیگر از خشونت های سازمان امنیتی رژیم شاه علیه مخالفان و حتی مبارزه های اسلامگرایان بر ضد سلسله پهلوی خبری نیست و نویسنده همان رمان، جامعه ایران را در اوج قدرت محمدرضا شاه به گونه ای تصویر کرده که جوانان ایرانی از امنیت و رفاه مردم در آن دوره و دغدغه های اشرافی آنان حیرت زده می شوند و وزارت ارشاد برای فرستادن این پیام به غرب، در داخل کشور هزینه ای نپرداخت… در این چند سال نویسندگان و شاعران ممنوع بسیاری با تبلیغات فراوان دوباره به عرصه فرهنگ ایران بازگشتند.»
سرشار در ادامه همین مطلب می گوید: «احمد کسروی که توسط گروه فدائیان اسلام و با تایید مراجع به جرم اهانت به امامان و انکار مهم ترین اعتقادات دینی اعدام انقلابی شده بود، به صحنه بازگشت و کتاب های او پس از سال ها، دوباره تجدید چاپ شد.
نویسنده ای چون صادق هدایت به عنوان پدر ادبیات داستانی معرفی شد، درحالی که بیشتر کتاب های او با سر و صدای فراوان وارد بازار کتاب شد و هیچ داستانی از صادق هدایت نبود که در آن به صورتی تمسخرآمیز از روحانیان و دانشمندان دینی یاد نشود و یا اینکه بن مایه های فکری صادق هدایت کاملا ضد نظام فکری رسمی جمهوری اسلامی بوده، اما عکس های او در نمایشگاه دولتی کتاب بر در و دیوار غرفه ها نصب می شود و یا حتی نامه های عاشقانه فروغ فرخزاد به پسری که پنهانی با او رابطه داشت، چاپ می شود و حتی می توان گفت مخالفان سیاسی دولت ایران هم به کمک وزارت ارشاد تبلیغ و ترویج می شوند.»
—————————-
البته در متن اصلی دستکاری کرده‌اند؛ مثل جوان!
بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد ….
(در ضمن زیاد در بند نقش ایوان مباش لطفا !)