نوشتن این مطلب، چند روزی به تاخیر افتاده و احتمالا طعم آن از دهان افتاده. اما فکر میکنم نوشتن آن بهتراز ننوشتن باشد. ضمن اینکه پیش از هرچیز باید بنویسم بنمایه این تحلیل از آن بزرگواری است که بنده بیشتر آن را تقریر میکنم و تطبیق میدهم.
نظام جمهوری اسلامی ایران از ابتدای آغاز نهضت تا به حال، همواره مشمول لطف و رحمت الهی بوده است که در برخی فرازها، این عنایت الهی، آنقدر تجلی داشته که همه چشمها قادر به دیدن آن بوده است.
گذشت ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و نشست التهابات اولیه و استقرار نظام و پایان جنگ تحمیلی، به نوعی دو تفکر متفاوت را میان انقلابیون سال ۵۷ و نیروهای دهههای اولیه نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده است: اکثریتی که دوران انقلابیگری را پایان یافته میدانند و روحیه اداره کشور را در دهههای بعدی نظام، نوعی مدیریت معروف و مرسوم تلقی میکنند و اقلیتی که معتقدند باید روحیه انقلابیگری را حفظ کرد و رویاند و در برابر ریزشها، به رویشها تکیه کرد.
به نظر میرسد حضرت آقا بیش از همه معتقد به حفظ این روحیه انقلابیگری ـ حتی در دهه سوم و چهارم انقلاب ـ هستند.
اما اکثریتی که دوران انقلابیگری را پایان یافته میدانند؛ دستکم در دوران سازندگی و اصلاحات، سکان کشور را در دست داشتهاند و روزبهروز در جهت تامین لوازم اندیشه خود کوشیدهاند. این گروه:
۱ـ برای مدیران ارزش ویژهای قایل هستند
۲ـ برای مدیران امکانات رفاهی و معیشتی ویژهای درنظر میگیرند
۳ـ برای جابهجایی مدیران، چرخه نسبتا محدودی را تدارک دیدهاند که مدیر کنار رفته، کار دون شانی را برعهده نگیرد.
اما این نظم شاید ناعادلانه ۱۶ ساله اداره کشور ـ یا به تعبیر بهتر نظم ناعادلانه مدیریتی کشور ـ هماکنون به پدیده جدیدی به نام دکتر محمود احمدینژاد مواجه شده که به تعبیر ساده، با تراکتور به میدان آمده و زمین مدیریت کشور را از بیخ و بن، شخم میزند!
این مرد:
۱ـ برای مدیران وقتی ارزش ویژهای قایل است که در مقیاس ارزشهای نظام، ارزشمند باشد
۲ـ برای مدیران امکاناتی را در حد متوسط جامعه در نظر میگیرد
۳ـ برای مدیران نالایق، سمت جدیدی را تدارک نمیبیند و اگر عدم لیاقت کلی فرد را احراز کند؛ حتی در مدیریت متوسط دولت نیز از وی استفاده نمیکند.
طبیعی است که چنین منش و رفتاری با تفکر حفظ روحیه انقلابیگری هماهنگ باشد و رهبر معظم انقلاب حمایتی کمسابقه و پر دامنه را از چنین دولتی داشته باشند. چرا که این دولت، مقدمهای برای شکلگیری یک نظم عادلانه مدیریتی در کشور خواهد بود.
از این نگاه کلی، قصورهای دولت و برخی ناتوانیها یا حتی اشتباهات، قابل اغماض است و در آن نقشه کلی، چندان دارای اهمیت نیست.
اما در ماجرای انتصاب و برکناری آقای علی کردان از سمت وزارت کشور، همین قضیه به عینه مصداق پیدا میکند. رییس جمهور اصولگرا و سختگیر ـ به طرقی که باید آسیبشناسی و مسدود شوند ـ به این نتیجه میرسد که آقای کردان را که نسبت چندانی با تفکر وی ندارد، به عنوان یکی از مهمترین وزرای خود برگزیند. اما این وزیر، به لطف الهی با دست خود، نکتهای را در باب دکترای افتخاری خود در معرفینامهاش میگنجاند و علیرغم توصیه رییس جمهور، آن را به شخصه حذف نمیکند که پس از نزدیک به سه ماه، او را مایه عبرت دیگر مدیرانی مینماید که در مسابقه جعل سوابق علمی و جمع مدارک تحصیلی، از یکدیگر سبقت میگیرند و به دانشگاه آزاد اسلامی یا دانشگاه هاوایی یا … میشتابند.
مگر آقای کردان در سوابق اجرایی و مناصب مدیریتی چه کم داشت که احراز صلاحیت وی برای وزارت، نیازمند جعل عناوین تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای افتخاری باشد؟ مگر همین سؤال را آقای کردان در جلسه استیضاح خود مطرح نکرد؟
به نظر فقیر، اگر آن تصویر کلی از حرکت دولت نهم در بههم زدن مناسبات ناعادلانه مدیریت کشور را در ذهن داشته باشیم؛ عمل خود کرده آقای کردان و ماجراهای بعدی آن، همه و همه، نشانه مشیت و لطف الهی برای زدودن چنین رویکرد غلطی از دامان جمهوری اسلامی ایران بوده است.
————————
بعد التحریر:
۱ـ حساب ناجوانمردیها و بیاخلاقیها و تخریبها علیه دولت و نظام را، از انتقادهای دلسوزانه و بیغرض جدا میکنم.
۲ـ مجددا میگویم که انتخاب آقای کردان توسط آقای احمدینژاد اشتباه بوده و باید راه تکرار بر خطر بسته شود.
مطلب پیشنهادی
قهرمانکشی ـ نگاهی به فیلم سینمایی «مزار شریف» حسن برزیده
یکی از نیازهای روزگار ما، معرفی «قهرمان»ها به جوانان و نوجوانان است. غربیها در قهرمانسازی، …
اگر این قدر کردان بد بوده ، چرادر شروع به کار دولت به عنوان وزیر نفت معرفی شد ؟
محصولی هم شکل دارد ، او هم اشتباهی است؟
سناریو اشتباهات کی تمام می شود و احمدی نژاد وزرا واقعی و مورد تایید خود را معرفی می کند؟
سلام
خسته نباشید. وبلاگ خیلیا رو خوندم. اما دست نوشته های شما الحق یه چیز دیگه است.قلم خیلی روانی دارید. خیلی قشنگ و منصفانه تحلیل می کنید اما نوشته هاتون یه کم طولانیه. اگر کوتاهشون کنید به تازه کارا و کسانی که مثل من کم طاقتن این فرصت رو می دید که از اطلاعاتتون بیشتر استفاده کنن. موفق باشید.
سلام
جالب نوشتین. اما به نظرم تنها راه حل مشکلات انقلابی بودنه. این قسمت که نوشتین :”به نظر میرسد حضرت آقا بیش از همه معتقد به حفظ این روحیه انقلابیگری ـ حتی در دهه سوم و چهارم انقلاب ـ هستند.” فکر می کنم چندان درست نیست. یعنی اینکه گفتین حتی در دهه سوم و چهارم انقلاب شاید درست نباشه. چراکه حتی اگه ۱۰۰ سالم از انقلاب بگذره ما نیاز به تفکر و روحیه انقلابی داریم.
یا حق
هو الحی
سلام
«ابن سینا «رادو» داشت یا عطار؟ درسته مرحوم فردوسی!» را در پارس نوشت بخوانید.
parsnevesht.blogfa.com
سلام
به من سر نمی زنین؟! خوشحال می شم نظراتتونو بدونم.
یا حق